- عضویت
- 2017/03/18
- ارسالی ها
- 1,624
- امتیاز واکنش
- 60,983
- امتیاز
- 1,039
- سن
- 22
هر دومون تو فکر بودیم. یه دفه یاد یه چیزی افتادم. فوری رفتم پشت سر هومن و شروع به کشیدن موهاش کردم. چند قدم عقب عقب رفت تا نیفته و داد زد:
- هوی! چی کار می کنی؟
- حقته!
- قورباغه هم قدته!
حرصی شدم و بیشتر کشیدم. از یه طرف خندمم گرفت. عین بچه ها جوابم رو می داد:
- آخ آخ! جون مادرت ول کن!
- کی لوسه؟
- ها! پَ بگو قضیه چیه!
موهاش رو بیشتر کشیدم. دوباره داد زد:
- آی! نکش!
- نگفتی؟! کی لوسه؟
- توی توی کله گنده!
بیشتر کشیدم و ناخونهام رو توی پوست سرش فرو بردم و اون بیشتر بال بال زد. تو گوشش با حرص تکرار کردم:
- کی لوسه؟!
- آی آبجی نکش! غلط کردم. ننه من لوسه. ولم کن!
با شنیدن آبجی دستام شل شد. یعنی اون منو آبجی خودش میدونست؟ آروم از پشتش اومدم پایین و غمم رو پشت چهره شیطونم پنهان کردم:
- بله! غلط کردن شغل شریف شماست.
- هی! دیگه بهت رو دادم پررو نشو.
- پررویی از شما به ارث رسیده.
- شما استاد مایی.
- شاگردی کردیم.
- بنایی کردیم.
متعجب پرسیدم:
- بنایی چه ربطی به بحثمون داشت؟
- والا منم نمیدونم. همین به ذهنم رسید! برای خالی نبودن عریضه گفتم.
- پس خودت میگی کم آوردی!
- کم آوردن تو کار ما نیست.
- پس لابد...
- هوی! چی کار می کنی؟
- حقته!
- قورباغه هم قدته!
حرصی شدم و بیشتر کشیدم. از یه طرف خندمم گرفت. عین بچه ها جوابم رو می داد:
- آخ آخ! جون مادرت ول کن!
- کی لوسه؟
- ها! پَ بگو قضیه چیه!
موهاش رو بیشتر کشیدم. دوباره داد زد:
- آی! نکش!
- نگفتی؟! کی لوسه؟
- توی توی کله گنده!
بیشتر کشیدم و ناخونهام رو توی پوست سرش فرو بردم و اون بیشتر بال بال زد. تو گوشش با حرص تکرار کردم:
- کی لوسه؟!
- آی آبجی نکش! غلط کردم. ننه من لوسه. ولم کن!
با شنیدن آبجی دستام شل شد. یعنی اون منو آبجی خودش میدونست؟ آروم از پشتش اومدم پایین و غمم رو پشت چهره شیطونم پنهان کردم:
- بله! غلط کردن شغل شریف شماست.
- هی! دیگه بهت رو دادم پررو نشو.
- پررویی از شما به ارث رسیده.
- شما استاد مایی.
- شاگردی کردیم.
- بنایی کردیم.
متعجب پرسیدم:
- بنایی چه ربطی به بحثمون داشت؟
- والا منم نمیدونم. همین به ذهنم رسید! برای خالی نبودن عریضه گفتم.
- پس خودت میگی کم آوردی!
- کم آوردن تو کار ما نیست.
- پس لابد...
آخرین ویرایش توسط مدیر: