#پارت_هشتاد_هفتمــــــــــــــــــــــــــ
ارتین:
دیروز که اومدم خونه داشتم استراحت میکردم که گوشیم زنگ خورد ،عموم بود. گفت که شیرینو داره زودتر میفرسته ایران ،انگار خانوم هلن.
رفتم فرودگاه دنبالش اه اه دختره اینهو چسب دوقلو میمونه تا منو دید چسبید بهم.
شیرین:سلام ارتین جوون دلم برات یذره شده بود.
منم خیلی سرد جوابه سلامشو دادم، کله فامیلاشون خارجن فقط منه بدبخت ایران زندگی میکنم، که اونم بخاطره مادربزرگم اینجا بودم ،بعد اینکه مرد منم اینجا موندگار شدم شرکت زدم به کمک امیر و سهیل بعد اینکه کارم راه افتاد سهم هردوتاشونو خریدم.
الانم من رییس شرکتم، ی خونه خریدم ،
حالا از شانس گندم این دختره قراره اینجا بمونه
رفتیم خونه اونم تمام وسایلو گذاشت تو یه اتاق رفت لباس عوض کرد اومد،
اونم چه لباسی یه تاپه بندی با یه شلوار تا دیدمش اخمام رفت توهم اومد بهم چسبید.
شیرین:ارتین جووونم میشه منو ببری بگردونی خیلی وقته ایران نیومدم.
-شیرین بزار برسی بعد شروع کن امروز استراحت کن حالا بعدا.
شیرین:باشه عشقم!
-شیرین مث ادم رفتار کن عشقم چیه دفع اخرته.
شیرینم با قیافه چپول رفت تمرکید. .
دوروز از اومدنش میگذره بیچارم کرده دوروزه دانشگاه نرفتم از دستش.
امروزم گیر داده که بریم پاساژ منم بردم همون پاساژی که مسـ*ـتانه بـرده بودتم چون فقط اونجارو میشناختم.
ارتین:
دیروز که اومدم خونه داشتم استراحت میکردم که گوشیم زنگ خورد ،عموم بود. گفت که شیرینو داره زودتر میفرسته ایران ،انگار خانوم هلن.
رفتم فرودگاه دنبالش اه اه دختره اینهو چسب دوقلو میمونه تا منو دید چسبید بهم.
شیرین:سلام ارتین جوون دلم برات یذره شده بود.
منم خیلی سرد جوابه سلامشو دادم، کله فامیلاشون خارجن فقط منه بدبخت ایران زندگی میکنم، که اونم بخاطره مادربزرگم اینجا بودم ،بعد اینکه مرد منم اینجا موندگار شدم شرکت زدم به کمک امیر و سهیل بعد اینکه کارم راه افتاد سهم هردوتاشونو خریدم.
الانم من رییس شرکتم، ی خونه خریدم ،
حالا از شانس گندم این دختره قراره اینجا بمونه
رفتیم خونه اونم تمام وسایلو گذاشت تو یه اتاق رفت لباس عوض کرد اومد،
اونم چه لباسی یه تاپه بندی با یه شلوار تا دیدمش اخمام رفت توهم اومد بهم چسبید.
شیرین:ارتین جووونم میشه منو ببری بگردونی خیلی وقته ایران نیومدم.
-شیرین بزار برسی بعد شروع کن امروز استراحت کن حالا بعدا.
شیرین:باشه عشقم!
-شیرین مث ادم رفتار کن عشقم چیه دفع اخرته.
شیرینم با قیافه چپول رفت تمرکید. .
دوروز از اومدنش میگذره بیچارم کرده دوروزه دانشگاه نرفتم از دستش.
امروزم گیر داده که بریم پاساژ منم بردم همون پاساژی که مسـ*ـتانه بـرده بودتم چون فقط اونجارو میشناختم.
آخرین ویرایش: