چراغ خواب و روشن کردم و از جام بلند شدم و چراغ اتاق خواب و خاموش کردم و دوباره سر جام نشستم.
نه توجهی کرد و نه نگاهم کرد.
دروغ چرا ؟! خیلی حرصم گرفت!
نفس عمیقی کشیدم و دستم و روی رون پاش گذاشتم.
یه تاپ مشکی و شلوارک لی خیلی کوتاه تنش بود.
همونطور که داشتم رونش و نوازش می کردم دوباره روش خم شدم و گفتم:
_ این عمارت مرد داره ؛ فکر نمی کنی بهتره لباس هات و پوشیده تر انتخاب کنی؟!
کتابش و ورق زد و گفت:
_ تو حریم خصوصیم حق دارم راحت باشم نه؟!
سرم و به گوشش نزدیک کردم و گفتم:
_ داری باهام لج بازی می کنی نه؟!
چیزی نگفت که سرم و به زیر گردنش بردم و نفسم توی گردنش رها کردم و گفتم:
_ یا هنوز درس عبرت نگرفتی؟!
کلافه خودش و عقب کشید و کتاب توی دستش و بست و روی میز گذاشت و گفت:
_ من نمی فهمم ، تو اصلا تو اتاق من چیکار داری؟!
من:
_ یه مرد تو اتاق زنش چیکار می کنه؟!
بدون اینکه چیزی بگه خوابید و پتو رو روی خودش کشید.
منم به زیر پتو رفتم و دستام و دورش حلقه کردم و مشغول بوسیدن گردنش شدم و...
**********
نه توجهی کرد و نه نگاهم کرد.
دروغ چرا ؟! خیلی حرصم گرفت!
نفس عمیقی کشیدم و دستم و روی رون پاش گذاشتم.
یه تاپ مشکی و شلوارک لی خیلی کوتاه تنش بود.
همونطور که داشتم رونش و نوازش می کردم دوباره روش خم شدم و گفتم:
_ این عمارت مرد داره ؛ فکر نمی کنی بهتره لباس هات و پوشیده تر انتخاب کنی؟!
کتابش و ورق زد و گفت:
_ تو حریم خصوصیم حق دارم راحت باشم نه؟!
سرم و به گوشش نزدیک کردم و گفتم:
_ داری باهام لج بازی می کنی نه؟!
چیزی نگفت که سرم و به زیر گردنش بردم و نفسم توی گردنش رها کردم و گفتم:
_ یا هنوز درس عبرت نگرفتی؟!
کلافه خودش و عقب کشید و کتاب توی دستش و بست و روی میز گذاشت و گفت:
_ من نمی فهمم ، تو اصلا تو اتاق من چیکار داری؟!
من:
_ یه مرد تو اتاق زنش چیکار می کنه؟!
بدون اینکه چیزی بگه خوابید و پتو رو روی خودش کشید.
منم به زیر پتو رفتم و دستام و دورش حلقه کردم و مشغول بوسیدن گردنش شدم و...
**********
دانلود رمان و کتاب های جدید