کامل شده رمان به رنگ خاکستر | SAJEDEH8569 کاربرانجمن نگاه دانلود

قلم رمان من را در چه حدی می دونید؟

  • عالی

    رای: 29 63.0%
  • خوب

    رای: 10 21.7%
  • متوسط

    رای: 6 13.0%
  • ضعیف

    رای: 1 2.2%

  • مجموع رای دهندگان
    46
وضعیت
موضوع بسته شده است.

SAJEDEH8569

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/05
ارسالی ها
148
امتیاز واکنش
4,847
امتیاز
416
محل سکونت
ازتهران
( رها )

هومی کردم و به پهلو شدم.

نور به صورتم می خورد با لبخند از جام پریدم.

امروز آرمان می اومد ؛ وااای که چقدر دلم براش تنگ شده بود.

نهار خورده بودم.

چند ساعتی بود که منتظر آرمان بودم ولی هنوز نیومده بود.

روی تخت نشسته بودم و داشتم کتاب می خوندم که در زده شد.

من:

_ بفرمایید.

در باز شد و یکی از خدمتکارا اومد و گفت:

_ خانم همراه من بیاید ، آقا سام با شما کار دارن.

با کنجکاوی کتاب و بستم و روی تخت گذاشتم و دنبالش راه افتادم.

به اتاق کار آرمان رسیدیم.

لبخند روی لبم نشست ، لابد آرمان اومده با شوق در و باز کردم که با سام چشم تو چشم شدم.

با تعجب گفت:

_ چیزی شده؟! ، چرا در و اینجوری باز کردین؟!

بادم خالی شد و گفتم:

_ آرمان نیومده؟!

سام روی یکی از صندلیا نشست و به صندلی رو به روش اشاره کرد و گفت:

_ بشینید با هم حرف می زنیم.

نشستم و منتظر نگاش کردم.

کلافه نگام کرد و گفت:

_ میشه اینجوری بهم خیره نشید؟!

من:

_ چرا؟!

سری تکون داد و گفت:

_ مهم نیست.

بهم نگاه کرد و گفت:

_ راستش می خوام بدونید هر چیزی که می گم ، فقط دستوره رئیسه و به من ربطی نداره ، پس لطفا سوال اضافه نپرسید ، باشه؟!

من:

_ داری نگرانم می کنی ، چی شده مگه؟!

سام:

_ جواب من و ندادید؟!

کلافه گفتم:
_ باشهههه ، حالا می شه بگی چی شده؟!

سام:

_ راستش رئیس گفتم که بهتون بگم می تونین برین.

بعد با دست به یه پاکت کاغذی بزرگ روی میز اشاره کرد و گفت:

_ اینارم دادن که بدم بهتون.

مبهوت گفتم:

_ یعنی چی؟! ؛ پس ص*ی*غ*ه*ی بینمون چی؟!

سام:

_ اون که چند روز دیگه تموم می شه!

اشکام شروع کرد به ریختن ، داد زدم:

_ همیییین؟! ؛ من زنشم ؛ یعنی انقدر ارزش نداشتم که خودش بیاد؟!

سام پارچ روی میز و برداشت و توی لیوان برام آب ریخت و گرفت طرفم:

_ آروم باشید ، چرا داد می زنید؟!

محکم زدم زیر دستش که لیوان افتاد و شکست.

جیغ کشیدم:

_ مگه من ازت آب خواستم؟! ، خووودششش کجججاااااسستت؟!

سام:

_ خودشون کار داشتن!

حالم خیلی بد بود ؛ با نفرت به سام خیره شدم و گفتم:

_ بهش بگو حالم ازت بهم می خوره ؛ سوء استفاده گر ع*و*ض*ی.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    سام سرش و انداخت پایین و چیزی نگفت.

    پاکت و برداشتم و با غم و درد از جام بلند شدم و به اتاق رفتم و روی تخت نشستم.

    اشکام هنوز جاری بود ، با دست پسشون زدم و پاکت و باز کردم ؛ توش مدارک و گوشیم و یه کارت اعتباری بود.

    حسابش و که چک کردم توش کلی پول بود.

    هه! ع*و*ض*ی ، استفادش و کرده بود ، بابتش برام پول ریخته بود.

    آماده شدم و یه کوله برداشتم و مدارکم و وسایل شخصیم و توش انداختم و بدون اینکه به کسی بگم از عمارت خارج شدم.

    *******
     

    SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    ( آرمان )

    به سام زنگ زدم.

    یه بوق ، دو بوق ، سه بوق...

    برنداشت ، اَه ، احمق داشت چی کار می کرد که جوابم و نداد؟!

    بی حوصله گوشی و روی تخت پرت کرد و دراز کشیدم و پلکام و روی هم گذاشتم.

    آه لعنتی!

    صدای زنگ روی اعصابم بود ،دست دراز کردم و گوشی و برداشتم و کنار گوشم گذاشتم.

    با صدای گرفته ای گفتم:

    _ بله؟!

    مکث کرد و گفت:

    _ سلا رئیس خواب بودید؟!

    من:

    _ تو کدوم گوری بودی که زنگ زدم جواب ندادی؟!

    سام:

    _ ببخشید ؛ درگیر بودم!

    پوزخند زدم و گفتم:

    _ رها چی شد؟!

    سام:

    _ رفتن دیگه!

    من:

    _ چیز خاصی نگفت؟!

    سکوت کرد و چیزی نگفت.

    من:

    _ سام با توام ؛ چیزی نگفت؟!

    سام:

    _ میشه نگم؟!

    من:

    _ نه.

    سام :

    _آخه چیز قشنگی نگفتن.

    من:

    _ عب نداره بگو.

    سام:

    _ گفت بهتون بگم که...

    کلافه گفتم:

    _ بگو دیگه ؛ اَه ه ه.

    سام:

    _ حالم ازت بهم می خوره ؛ سوء استفاده گر ع*و*ض*ی.

    چشمام گرد شد:

    _ چچچچچی ی ی ی ی ی ی؟!!!

    ترسیده گفت:

    _ به خدا رها خانم گفتن! ؛ من که گفتم نگم.

    من:

    _ باشه ؛ سریع بیا که برات ماموریت دارم.

    سام:

    _ چشم.

    تماس و قطع کردم و دوباره دراز کشیدم و دستم و روی چشمام گذاشتم.

    *******
     
    آخرین ویرایش:

    SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    فصل پنجم ( بازگشت )

    چند ماه بعد

    ( رها )

    آهی کشیدم و ضبط و روشن کردم و پای گاز وایسادم.

    بعد از اینکه آرمان باهام اون کار و کرد اومدم توی شمال و یه جاهایی نزدیک بندر انزلی یه خونه خریدم.

    چشمام پر از اشک شد.

    Hello my love,
    سلام عشقم
    it’s getting cold on this island.
    این جزیره داره سرد میشه
    I sat alone,
    من تنها نشسته بودم
    I’m so sad on my own.
    من از دست خودم خیلی ناراحتم
    The truth is..
    واقعیت اینه که
    .we were much too young.
    ما خیلی جوان بودیم
    Now I’m looking for you
    الان من دنبال تو میگردم
    or anyone like you
    یا کسی شبیه به تو
    We said goodbye
    ما خداحافظی کردیم
    with a smile on our faces.
    با یه لبخند روی صورت ها مون
    Now you’re alone
    حالا تو تنهایی
    You’re so sad on your own.
    تو از دست خودت ناراحتی
    The truth is
    واقعیت اینه که
    we ran out of time.
    دیگه زمان ما تموم شده
    Now you’re looking for me
    حالا تو دنبال من میگردی
    , or anyone like me
    یا کسی شبیه به من


    اشکام روی صورتم ریخته بود ؛ اون من و فراموش کرده بود.

    بغضم شکست و به هق هق افتادم.

    آرمان ازت متنفرم!

    آخه چرا این کارو با من کردی؟!

    ازت متنفرم!

    هیچ وقت نمی بخشمت!

    تو اولین عشق من بودی

    ولی...

    نابودم کردی.

    Hello my love,
    سلام عشق من
    it’s getting cold on this island.
    این جزیره داره سرد میشه
    I sat alone,
    من تنها نشستم
    I’m so sad on my own.
    من از خیلی از دست خودم ناراحتم
    The truth is.
    واقعیت اینه که
    ..we were much too young.
    ما خیلی جوان بودیم
    Now I’m looking for you,
    الان من دنبال تو میگردم
    or anyone like you.
    یا کسی شبیه به تو

    ( Hello my love ازkoop )
     
    آخرین ویرایش:

    SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    هنوز داشت اشکام می ریخت که بوی سوختگی غذا بلند شد ؛ فین فین کردم و زیر گاز و خاموش کردم ؛ قابلمه رو برداشتم و خالی کردم توی سطل آشغال.

    آهنگ بعدی پلی شد:

    این بار شوخی نیست ، نگیر جلو رامو

    فهمیدی من میرم ، هی میگیری دستامو

    میگی عوض میشم ، فرصت میخوای از من

    شرمنده من دیگه ، خیلی ازت خسته ــَم

    خیلی ازت خسته ــَم ، من خیلی ازت خسته ــَم

    شمع ها رو روشن کن ، این آخرین باره

    یه دلِ سیر نگاه بعد ، خدا نگهدارت

    چیزی نگو دیگه ، دعا کن هِی برام

    دعا کن بعد از ایناز ، توو فکر تو درام

    گِر میگیره تنم ، این ظرفا که میشکنن

    این بویِ خیانته ، دیگه نه تو نه من

    تصادفی نبوده این همه عادت ، منم مث تو از تنهایی دلگیرم

    میمیرم ولی هرجوری بشه این بار ، تقاص جفتمونو از تو میگیرم

    با اینکه پیر شدم به پای تو اما ، تو رو کشتم توو هر گریه توو هر قطره

    تنها چیزی که میمونه ازت اینجا ، یه چندتا تارِ مو و بوی اون عطره



    به سمت یخچال رفتم و شیر و برداشتم و توی لیوان ریختم.

    ♫♫♫♫♫♫

    همه جوره سوختم و ساختم ، بازی رو باختم ندیدی

    مثِ پرنده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ی یه شبه هوایی شدی پریدی


    تو خودت باعث شدی که من ، تنها برم توو اوج بی رحمی

    یه روزی میفهمی کی بودم برات ، الان هنوز داغی نمیفهمی

    شمع ها رو روشن کن ، این آخرین باره

    یه دلِ سیر نگاه بعد ، خدا نگهدارت

    چیزی نگو دیگه ، دعا کن هِی برام

    دعا کن بعد از ایناز ، توو فکر تو درام

    گِر میگیره تنم ، این ظرفا که میشکنن

    این بویِ خیانته ، دیگه نه تو نه مــــن

    تصادفی نبوده این همه عادت ، منم مث تو از تنهایی دلگیرم

    میمیرم ولی هرجوری بشه این بار ، تقاص جفتمونو از تو میگیرم

    با اینکه پیر شدم به پای تو اما ، تو رو کشتم توو هر گریه توو هر قطره

    تنها چیزی که میمونه ازت اینجا ، یه چندتا تارِ مو و بوی اون عطره

    (شمع ها رو روشن کن از اشوان)

    پوفی کردم و پارچ و توی یخچال گذاشتم و به سمت ضبط رفتم و برداشتمش؛ به پذیرایی رفتم و روی مبل نشستم و ضبط و گذاشتم روی میز.

    آروم آروم شیر رو مزه می کردم.
     

    SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    آهنگ بعدی پلی شد:

    من، تو، روزای عالی
    تو رو همیشه دوست دارم
    با تو، روزای غمگینو
    پشت سر جا میذارم

    دوست دارم با تو، خودمو حالا
    چون تویی دلیل ِ آرامش
    میگی با تو میمونم، تا ته دنیا
    تو شدی همون که میخوامت

    ازین همه دوست داشتنم
    شاید یه وقت جا میخوری، با من باش
    بدون شک و دلخوری
    تا اخرش همینطوری، با من باش

    من، با نفسای تو، قلبم میکوبه
    آره، حال ما دو تا، پیش هم خوبه

    احساسم با تو آرومه
    همینه معنی خوشبختی
    دارم، رد میشم با تو از سختی
    آره، همینه معنی خوشبختی

    ازین همه دوست داشتنم
    شاید یه وقت جا میخوری، با من باش
    بدون شک و دلخوری
    تا اخرش همینطوری، با من باش


    همینطور شیر و می خوردم که گوشیم زنگ زد.

    با کلافگی برداشتم و جواب دادم:

    _ بعله؟!

    ماهان:

    _ نخوری من و؟!

    من:

    _ خوردنی نیستی!

    ماهان:

    _ مطمئنی؟!

    من:

    _ زنگ زدی چرت و پرت بگی؟!

    ماهان:

    _ نه زنگ زدم بگم ....

    من:

    _ بگی...؟!

    ماهان:

    _ خیلی خری!

    بعدم هرهر زد زیر خنده.

    با خونسردی گفتم:

    _ باشه!

    بعدم قطع کردم من مسخرش نبودم.

    ازین همه دوست داشتنم
    شاید یه وقت جا میخوری، با من باش
    بدون شک و دلخوری
    تا اخرش همینطوری، با من باش
     

    SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    گوشیم دوباره زنگ خورد.

    اَکه هی!

    ریجکت کردم که اس ام اس داد:

    _ بابا شوخی کردم ، جدیدا چقدر پاچه می گیری! وردار عمو کارت داره!

    دوباره زنگ زد که برداشتم.

    من:

    _ ببین ماهان اگه زنگ زدی که مسخ...

    عمو:

    _ سلام دخترم.

    هل شده گفتم:

    _ اِممم سلا خوبید عمو جون؟!

    تک خنده ای کرد:

    _ از احوال پرسی های شما!

    لبم و گزیدم:

    _ تیکه میندازید؟!

    عمو:

    _ نه دختر گلم، چه خبر؟!

    من:

    _ سلامتی!، شما چه خبر؟!

    عمو:

    _ زنگ زدم یه کار برات دارم!

    ازین همه دوست داشتنم
    شاید یه وقت جا میخوری، با من باش
    بدون شک و دلخوری
    تا اخرش همینطوری، با من باش

    ( با من باش از مروارید)

    چیزی نگفتم که عمو گفت:

    _ دخترم اون آهنگ و قطع کن داریم حرف می زنیم!

    بی حرف دلا شدم و ضبط و قطع کردم.

    عمو:

    _ خب؟!

    من:

    _ عمو؟!

    عمو:
    _ جانم دختر گلم؟!

    من:

    _ چرا من؟!

    عمو:

    _ چرا تو نه؟!
     

    SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    من:

    _ من الان آرامش دارم!

    عمو:

    _ آرامشت اینه که آهنگ غمگین گوش کنی و زار زار گریه کنی؟!

    من:

    _ بد نیس!!!

    عمو:

    _ دخترم من دوس ندارم ناراحت ببینمت!
     

    SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    من:

    _ خوب میشم.

    عمو:

    _ خب منم میخوام یه کاری کنم که خوب بشی دیگه!

    من:

    _ خب بفرمایید ببینم میخواید چیکار کنید!

    عمو:

    _ خب یه ویلایی هست که...

    من:

    _ جن زده شده، لابد منم برم جن گیری!

    عمو:

    _ دختر نپر وسط حرفم!،خب ما که مطمئن نیستیم ، من فکر می کنم یه مسئله کوچیکه که با چند تا دعا و اینا حل میشه!

    من:

    _ من نیستم!

    کلافه گفت:

    _ ای بابا دختر من این همه باهات حرف زدم!

    صدای بلند ماهان و شنیدم:

    _ حرف زدن با رها ، مثل یاسین خوندن تو گوش خ*ر*ه.

    بعد از این حرف ماهان صدای خنده ی چند نفر به گوشم رسید ؛ عمو در حالی که سعی می کرد خندش و مهار کنه گفت:

    _ رها جان به دل نگیریا!

    با حرص گفتم:

    _ نخیر، نمی گیرم!

    با خنده گفت:

    _ خوبه حالا چیکاره ای؟

    من:

    _ نه!
     

    SAJEDEH8569

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/05
    ارسالی ها
    148
    امتیاز واکنش
    4,847
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    ازتهران
    عمو:

    _ دختر لجباز! ؛ بد نیست که هم آدرسش بهت نزدیکه و هم یه پولی می گیری ؛ رها تو تنها زندگی می کنی به پول نیاز داری.

    من:

    _ من پول دارم!

    عمو:

    _ بالاخره که تموم میشه ؛ باز به پول نیاز داری نه؟!

    لبم و گاز گرفتم ؛ عمو راست می گفت بالاخره که به پول نیاز دارم!

    نفسم و فوت کردم که عمو گفت:

    _ پس قبوله؟!

    من:

    _ عمو خوب راهی و یاد گرفتیا!

    متعجب گفت:

    _ چه راهی؟!

    من:

    _ من و دو دل می کنی بعد حرفت و به کرسی مینشونی!

    عمو خندید و چیزی نگفت.

    هوفی کردم و گفتم:

    _ باشه آدرس!

    عمو:

    _یاد داشت کن ...

    من:

    _ خب اسمش؟!

    عمو:

    _ جمشید آذر پناه.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا