بعد از این حرف وارد اتاق شدم سامیار رو به روی پنجره بود و پشتش به من بود و داشت مثل همیشه سیگار میکشید برای اینکه اعلام وجود کنم،در رو محکم پشت سرم بستم با اخم برگشت سمتم و زل زد بهم،یه تای ابرومو دادم بالا و گفتم:با من کاری داشتید؟
خداوکیلی خودم قبول داشتم خیلی پروعم ولی واقعا دیگه دست خودم نبود،اینطوری بزرگ شده بودم با همون اخماش نزدیکم شد و چند سانتی متریم وایساد دود سیگارش رو فوت کرد توی صورتم؛مطمئن بودم یه آدم باشه که از من یکی بیشعورتر باشه این بابا لنگ درازه صورتم جمع شد و با اخمای مثل خودش زل زدم بهش و دوباره گفتم:با من کاری داشتید؟
سیگار تموم شده اش رو کف اتاق پرت کرد و با پا حسابی لهش کرد همینطور که نگاهش به سیگار له شده کف اتاق بود گفت:بهت گفته بودم کارتو درست انجام ندی شوتی بیرون
نگاهش رو از سیگار برداشت و زل زد بهم و گفت:نگفته بودم؟
فقط نگاهش کردم و چیزی نگفتم که باز گفت:علاوه بر اینکه دست و پا چلفتی،بچه پررو هم هستی
هرچند میترسیدم ولی میموند رو دلم اگه چیزی بهش نمیگفتم و میذاشتم هرچی دلش میخواد زر بزنه،اخمام رو توی هم کشیدم و گفتم:دست و پا چلفتی اونی که نمیتونه یه سوپ برای خودش بکشه و به خدمتکارش میگه براش بکشه
لب پایینش رو کشید داخل دهنش و خونسرد سری تکون داد سیگاری از جیب پیرهنش درآورد و با فندک روشنش کرد و پک محکمی بهش زد.دست آزادش رو آورد جلو،موهای جلوی سرم رو که یه مقدارش بیرون از شال ریخته شده بود رو کامل درآورد شوک زده بهش خیره شدم؛نکنه میخواد باز
باهام گیس و گیس کشی کنه.دستش رو خیلی نرم روی موهام کشید و گفت:موهای قشنگی داری
فندکش رو روشن کرد و گرفت زیر موهام و گفت:حالا دیگه نداری
شوک زده به موهام که داشت کز میخورد و میرفت بالا نگاه کردم کل اون موهایی که از زیر شال درآورد و با فندک تا یه ذره به سرم کز داد و بعد با دست خاموشش کرد دهنم باز مونده بود مخم تازه داشت ارور میداد که این مردک چه غلطی کرد؛اومدم دهنم باز کنم که هوار و حسین کنم که گفت:اگه مدل موی جدیدت رو دوست نداری میتونی همین الآن از این خونه بری
دهنم که واسه هوار کردن باز مونده بود همینطور خشک و ثابت شده باز موند،کثافت بی همه چیز،بغضی قد یه سیب گلوم رو نرم و آروم نوازش میداد عقب عقب رفتم و همینطور که بهش خیره بودم،دست بردم به پشت سرم و در رو باز کردم و از اتاق بیرون زدم،دست گرفتم جلوی دهنم و خودمو پرت کردم توی اتاق بچه و در رو به روی بستم به سمت گهواره رفتم و روی صندلی نشستم و زل زدم به رها،اشکام بی صدا پایین میریخت خدایا من باید تقاص چی رو توی این دنیا پس بدم؟تقاص بی فکری پدر و مادرم رو یا بچه طلاق بودنم رو؟
خداوکیلی خودم قبول داشتم خیلی پروعم ولی واقعا دیگه دست خودم نبود،اینطوری بزرگ شده بودم با همون اخماش نزدیکم شد و چند سانتی متریم وایساد دود سیگارش رو فوت کرد توی صورتم؛مطمئن بودم یه آدم باشه که از من یکی بیشعورتر باشه این بابا لنگ درازه صورتم جمع شد و با اخمای مثل خودش زل زدم بهش و دوباره گفتم:با من کاری داشتید؟
سیگار تموم شده اش رو کف اتاق پرت کرد و با پا حسابی لهش کرد همینطور که نگاهش به سیگار له شده کف اتاق بود گفت:بهت گفته بودم کارتو درست انجام ندی شوتی بیرون
نگاهش رو از سیگار برداشت و زل زد بهم و گفت:نگفته بودم؟
فقط نگاهش کردم و چیزی نگفتم که باز گفت:علاوه بر اینکه دست و پا چلفتی،بچه پررو هم هستی
هرچند میترسیدم ولی میموند رو دلم اگه چیزی بهش نمیگفتم و میذاشتم هرچی دلش میخواد زر بزنه،اخمام رو توی هم کشیدم و گفتم:دست و پا چلفتی اونی که نمیتونه یه سوپ برای خودش بکشه و به خدمتکارش میگه براش بکشه
لب پایینش رو کشید داخل دهنش و خونسرد سری تکون داد سیگاری از جیب پیرهنش درآورد و با فندک روشنش کرد و پک محکمی بهش زد.دست آزادش رو آورد جلو،موهای جلوی سرم رو که یه مقدارش بیرون از شال ریخته شده بود رو کامل درآورد شوک زده بهش خیره شدم؛نکنه میخواد باز
باهام گیس و گیس کشی کنه.دستش رو خیلی نرم روی موهام کشید و گفت:موهای قشنگی داری
فندکش رو روشن کرد و گرفت زیر موهام و گفت:حالا دیگه نداری
شوک زده به موهام که داشت کز میخورد و میرفت بالا نگاه کردم کل اون موهایی که از زیر شال درآورد و با فندک تا یه ذره به سرم کز داد و بعد با دست خاموشش کرد دهنم باز مونده بود مخم تازه داشت ارور میداد که این مردک چه غلطی کرد؛اومدم دهنم باز کنم که هوار و حسین کنم که گفت:اگه مدل موی جدیدت رو دوست نداری میتونی همین الآن از این خونه بری
دهنم که واسه هوار کردن باز مونده بود همینطور خشک و ثابت شده باز موند،کثافت بی همه چیز،بغضی قد یه سیب گلوم رو نرم و آروم نوازش میداد عقب عقب رفتم و همینطور که بهش خیره بودم،دست بردم به پشت سرم و در رو باز کردم و از اتاق بیرون زدم،دست گرفتم جلوی دهنم و خودمو پرت کردم توی اتاق بچه و در رو به روی بستم به سمت گهواره رفتم و روی صندلی نشستم و زل زدم به رها،اشکام بی صدا پایین میریخت خدایا من باید تقاص چی رو توی این دنیا پس بدم؟تقاص بی فکری پدر و مادرم رو یا بچه طلاق بودنم رو؟
آخرین ویرایش: