من:
_ کابوس دیدم و خب...بعدشم ترسیدم دیگه ؛ از خواب پریدم و جیغ زدم!
شهاب با مهربونی دوباره بغلم کرد و گفت:
_ جدیدا لوس شدیا شیوا ، با دیدن یه کابوس جیغ زدی؟
من:
_ آره دیگه.
رها:
_مطمئنی فقط یه کابوس بوده؟
با عصبانیت نگاش کردم و گفتم:
_ به فضولش ربطی نداره.
ماهان:
_ اِ شیوا خانم این چه طرز حرف زدن ، ایشون فقط سوال کردن!
من:
_ نیازی به سوال کردن ایشون نیست.
از جام بلند شدم و گفتم:
_ من حالم بهتر شده میرم بخوابم ، شما هم بهتره برید بخوابید ؛ شب همگی بخیر.
به اتاق خوابم رفتم و خوابیدم.
*******
_ کابوس دیدم و خب...بعدشم ترسیدم دیگه ؛ از خواب پریدم و جیغ زدم!
شهاب با مهربونی دوباره بغلم کرد و گفت:
_ جدیدا لوس شدیا شیوا ، با دیدن یه کابوس جیغ زدی؟
من:
_ آره دیگه.
رها:
_مطمئنی فقط یه کابوس بوده؟
با عصبانیت نگاش کردم و گفتم:
_ به فضولش ربطی نداره.
ماهان:
_ اِ شیوا خانم این چه طرز حرف زدن ، ایشون فقط سوال کردن!
من:
_ نیازی به سوال کردن ایشون نیست.
از جام بلند شدم و گفتم:
_ من حالم بهتر شده میرم بخوابم ، شما هم بهتره برید بخوابید ؛ شب همگی بخیر.
به اتاق خوابم رفتم و خوابیدم.
*******