- عضویت
- 2017/01/18
- ارسالی ها
- 52
- امتیاز واکنش
- 145
- امتیاز
- 146
سفر شروع فاصلست بازم دلم شکست
دوباره رفتو عکسش اینجا روبروم نشست
بجز یه بغز بی صدا ازم چی باقیه
جدایی راحت آشنایی اتفاقیه
به جای هردومون عذاب میکشم
خدا میخواسته اینجوری من عاشقت بشم
بدون تو ببین که حال من بده
مگه بلایی مونده که سرم نیومده
تو لااقل منو به دست شب نده
درسته یا غلط خودت بگو به من
تو بودیو چه غصه ها کشیده قلب من
من از تو دلخورم هواس تو کجاست
که این همه هوای گریه بین ماست
خودت بهم بگو که شاید اشتباست
یه عمر چشای من به در
همیشه منتظر نشسته خیس و بی صدا
تو یه عمر نبودی و نشد که حس ما دو تا
دوباره ساده باشه مثله اون روزا
به جای هردومون عذاب میکشم
خدا میخواسته اینجوری من عاشقت بشم
بدون تو ببین که حال من بده
مگه بلایی مونده که سرم نیومده
تو لااقل منو به دست شب نده
درسته یا غلط خودت بگو به من
تو بودیو چه غصه ها کشیده قلب من
من از تو دلخورم هواس تو کجاست
که این همه هوای گریه بین ماست
خودت بهم بگو که شاید اشتباست
دستم رو گذاشتم رو صورتم خیس بود صورتمو پاک کردم از پله ها پایین اومدم اراز اومد سمتم
اراز –به اجی من چه ناز شده ازااد منو نگاه
یه نگاه به اراز انداختم
اراز-باز چشماتو بارونی کردی چرا اشک میریزی مگه نگفتی اشک ریختن واسه ادمای بی ارزش حرامه چرا خودتو عذاب میدی عروسکم
پریدم بغلش باز گریه اه اه کافی بود با هر چیز بی دلیلی اشک بریزم
اراز-خوب بسه هرچی ابغوره گرفتی میخوام بریم پاریس بگردونمت
اراز-من برم پیش نارین الان برمیگردم
نارین کم کم رو به بهبود بود و به همین دلیل میتونست از تخت بلند شه صدای در اتاق منو از فکر بیرون کشید یه دنیا دلم گرفته....
خسته ام...
بی نهایت خسته ام از بلاتکلیفی...
از این که باید ظاهرم آروم و محکم باشه
ولی از درون خورد میشم...
خسته ام از سردرگمی...
از محکم جلوه کردن....
چرا هیچ کس نمی فهمه منم آدمم...
منم دل دارم...
منم یه ظرفیتی دارم....
منم میشکنم....
چرا همه حق دارن که اگر حرفی میزنم بهشون بر بخوره و ناراحت بشن،
اما من حتی اگر ناراحت هم بشم،
باید سکوت کنم که مبادا طرف ناراحت بشه،
بهش بر بخوره
یا بذاره بره....
خسته شدم از بس توی خودم ریختم....
دلم یه ذره آرامش می خواد...
یه کم تکیه گاه....
یه ذره همدرد...!
دلم یه کم فهمیده شدن نیاز داره...
خسته شده بس که درک کرده و درک نشده....
خسته شده...
آخرین ویرایش: