[HIDE-THANKS]
عزیز مجبور شد همه کارهاش رو خودش انجام بده، حموم عمومی به این صورته که وسط حموم یه فضای بزرگه.
نوبتی میشینی رو سکو و دلاک به سر و بدنت کف میریزه و تو بعد این که خودت رو شستی میری تو اتاقک ها دوش میگیری.
فضای حموم با چنتا چراغ نفتی یکم قابل دید بود.
عزیز شروع کرد به سر و بدنش کف زدن و خودشو شستن که با این که چشماش بسته بود، حس کرد نور حمام کم شد و هوا به شدت سرد شد، هرچی صدا زد:
_ برار جان، برار جان.
هیچکس نیومد، سری ملاقه آب رو پیدا کرد یه ملاقه ریخت رو سرش که بتونه چشماشو باز کنه که کاش نمیکرد.
این جن، پدر همون جنیه که تو توی حمام دیدی، خوب دقت کن.
تا چشماشو باز کرد دومین جن با ناخن های بلند گلوی عزیز رو گرفت و انداختتش رو زمین.
همونجور که ورد میخوند تا هم صدای عزیز رو ببره و هم زجرش بیشتر شه، فشار دستشو دور گلوی عزیز بیشتر و بیشتر میکرد، جوری که جای انگشتای استخونیش تا هفته ها رو گلوی عزیز مونده بود.
ولی عزیز قبل اثر کردن ورد زیر ل**ب اسم عیثم رو آورده بود.
عیثم چند لحظه بعد سر رسید و چنان دو گوشه ل**ب جن رو از پشت سرش کشید و ل*ب*هاش از هم پاره و شد کل صورت جن رو خون گرفت و با کلام خدا اونقدر ضعیفش کرد که تونست با یک دعا از بین ببرتش.
اگه الان هم سری به اون حمام تو اون محله بزنی، آبکنار امروزی، هموز هم لک محل مردن اون جن باقی مونده.
_پس علی درست میگفت، اون لکه ها نشون دهنده محل مردن جنیان هست؟اون جن هم برای همین صورت خیلی خونی و ترسناک بود؟ تداعی ل**ب های پاره شده پدرش بود؟
صالح: فقط جنیان شروری که به دست ما جن های مسلمون در رکاب خدا، با کلام الله کشته میشن.بله درسته.
_پس اونی هم که تو حمام بود، یکی از جنیانی بود که تو اون روز کشتی، مثه اون جنی که اونشب بالا سرم تو اتاق کشتی؟
صالح: بله درسته.
مشدی: خب دیگه طولانی نمیکنم که امروز داستان رو تموم کنیم، چون از فردا باید آموزش هات رو پیش صالح شروع کنی.
[/HIDE-THANKS]
عزیز مجبور شد همه کارهاش رو خودش انجام بده، حموم عمومی به این صورته که وسط حموم یه فضای بزرگه.
نوبتی میشینی رو سکو و دلاک به سر و بدنت کف میریزه و تو بعد این که خودت رو شستی میری تو اتاقک ها دوش میگیری.
فضای حموم با چنتا چراغ نفتی یکم قابل دید بود.
عزیز شروع کرد به سر و بدنش کف زدن و خودشو شستن که با این که چشماش بسته بود، حس کرد نور حمام کم شد و هوا به شدت سرد شد، هرچی صدا زد:
_ برار جان، برار جان.
هیچکس نیومد، سری ملاقه آب رو پیدا کرد یه ملاقه ریخت رو سرش که بتونه چشماشو باز کنه که کاش نمیکرد.
این جن، پدر همون جنیه که تو توی حمام دیدی، خوب دقت کن.
تا چشماشو باز کرد دومین جن با ناخن های بلند گلوی عزیز رو گرفت و انداختتش رو زمین.
همونجور که ورد میخوند تا هم صدای عزیز رو ببره و هم زجرش بیشتر شه، فشار دستشو دور گلوی عزیز بیشتر و بیشتر میکرد، جوری که جای انگشتای استخونیش تا هفته ها رو گلوی عزیز مونده بود.
ولی عزیز قبل اثر کردن ورد زیر ل**ب اسم عیثم رو آورده بود.
عیثم چند لحظه بعد سر رسید و چنان دو گوشه ل**ب جن رو از پشت سرش کشید و ل*ب*هاش از هم پاره و شد کل صورت جن رو خون گرفت و با کلام خدا اونقدر ضعیفش کرد که تونست با یک دعا از بین ببرتش.
اگه الان هم سری به اون حمام تو اون محله بزنی، آبکنار امروزی، هموز هم لک محل مردن اون جن باقی مونده.
_پس علی درست میگفت، اون لکه ها نشون دهنده محل مردن جنیان هست؟اون جن هم برای همین صورت خیلی خونی و ترسناک بود؟ تداعی ل**ب های پاره شده پدرش بود؟
صالح: فقط جنیان شروری که به دست ما جن های مسلمون در رکاب خدا، با کلام الله کشته میشن.بله درسته.
_پس اونی هم که تو حمام بود، یکی از جنیانی بود که تو اون روز کشتی، مثه اون جنی که اونشب بالا سرم تو اتاق کشتی؟
صالح: بله درسته.
مشدی: خب دیگه طولانی نمیکنم که امروز داستان رو تموم کنیم، چون از فردا باید آموزش هات رو پیش صالح شروع کنی.
[/HIDE-THANKS]