تودفترم نشستم وبرگهای مربوط بجلسات این یکهفتهای که نبودم وبررسی
میکردم. باصدای زنگ گوشی سرموبلندمیکنم وگوشی جواب میدماجازه حرف زدن به هم نمیده
-بهبه جناب آقای مهندس تهرانی عزیز
-اخمام توهم میره باصدای فردناشناسی ک منو ب خوبی می شناسه
-به ذهنت فشارنیار مهندس جون شمامنونمیشناسی امامن شماروبه خوبی میشناسم
-خــــــــــب حالا که چی؟
-تندنرومهندس یه بسته برات فرستادم اونو نگاکن بعدباهم حرف میزنیم
چندتقه به درمیخوره
-بیا توو
منشی اومد داخل
-آقای مهندس یک بسته براتون آوردن
-بیارش
جلو اومد و بسته روروی میز گذاشت و رفت صدای فردناشناس دراومد
-بسته رو بازکن
بسته رو باز کردم از داخلش یه سی دی بیرون اومد
-اون سی دی و نگاه کن تا بعد باهم حرف بزنیم
سی دی و داخل لب تاپ میذارم...منتظر میمونم تا صفحه بالا بیاد
جامیخورم نه امکان نداره با بهت به صفحه نگاه میکنم. دستم ناخودآگاه مشت می شه زیرلب اسمش و زمزمه میکنم. فیلم ارشامِ. توهرلحضه ای از بیرون رفتنش فیلم گرفتن انگار یکی مثل یه سایه دنبالشه! لب تاپ و با عصبانیت اونور پرت میکنم
-جاخوردی نه؟ خب دیگر ما اینیم آگه کاری که ازت میخوام نکنی داداش کوچولوتودیگه نمیبینی
-باعصبانیت کنترل شدهای حرف میزنم
-چی میخوای؟
-با صالحی واردمعامله شو
صدای قهقه هاش توگوشم پیچید
-تصمیم گیری سخت مهندس مگه نه؟ تایک ساعت دیگر باهات تماس میگیرم میدونم که عاقل تراز این حرفهای
گوشی با حرص میکوبم زمین لعنــــــــــت بهــــــــــت
باسرعت ب سمت در میرم وباشتاب درو باز میکنم
روبه منشی باصدای بلند دادمیزنم
-سریع کهدی و سامان وخبرکن زود بـــــــــــــــاش
به داخل اتاق برمیگردم به سمت تلفن میرم و شمارشو میگیرم
بـردار بردار بــــــــردارلـــــــــــــــعنتی
-آفتاب از کدوم طرف در اومده که آقا سامیارشماره منو گرفته؟
-کجایی آرشام؟
با خنده می گـه
-والا کجاش ک یه جای خوب و خوش آب و هوا
وسط حرفش میپرم ودادمیزنم
-بهت گفتم کــــــجایی آرشــــــــــــــام
تعجب میکند از صدای بلندم
-دانشگاهم سام چیزی شده؟
-برگرد خانه همین حالا. ماشینت کجاست؟
-توی پارکینگ
-بروسمت ماشینت
صدازدن دوستانش باصدادوییدنش همزمان شد
-خب نمیخوای بگی چیشده سام؟
-حرف نزن کاری ک گفتم بکن
نفس نفس میزنه
-الآن پیش ماشینم
-برو صندوق عقب و باز کن
-سام داری نگر...
-آرشــــــــــام دهنتو ببــــــــــند فقط کاری که میگم بکن، اون صندوق کوفتی و بازکن
-خیلی خب باشه داد نزن از کردم
-دستت و دراز کن گوشهٔ صندوق، یه دستگاه کوچیک هست چسبیدا به سقف
سرو صدای تقلا کردنش و میشنوم
-چی میگی سام؟ بابا این جا چیزی... اها پیداش کردم این چیه؟
-روشنش کن
خواست حرف بزنه
-بدون حرف و سؤال اضافه روشنش کن ارشام
نفس کلافهای کشید
-خب بیا، روشن شد
-دور تا دور ماشین بچرخونش، حتی زیر ماشین
باصدای بلند اعتراض میکند
این مسخره بازیا چیه سام؟ این کارا واسه چیه؟
میکردم. باصدای زنگ گوشی سرموبلندمیکنم وگوشی جواب میدماجازه حرف زدن به هم نمیده
-بهبه جناب آقای مهندس تهرانی عزیز
-اخمام توهم میره باصدای فردناشناسی ک منو ب خوبی می شناسه
-به ذهنت فشارنیار مهندس جون شمامنونمیشناسی امامن شماروبه خوبی میشناسم
-خــــــــــب حالا که چی؟
-تندنرومهندس یه بسته برات فرستادم اونو نگاکن بعدباهم حرف میزنیم
چندتقه به درمیخوره
-بیا توو
منشی اومد داخل
-آقای مهندس یک بسته براتون آوردن
-بیارش
جلو اومد و بسته روروی میز گذاشت و رفت صدای فردناشناس دراومد
-بسته رو بازکن
بسته رو باز کردم از داخلش یه سی دی بیرون اومد
-اون سی دی و نگاه کن تا بعد باهم حرف بزنیم
سی دی و داخل لب تاپ میذارم...منتظر میمونم تا صفحه بالا بیاد
جامیخورم نه امکان نداره با بهت به صفحه نگاه میکنم. دستم ناخودآگاه مشت می شه زیرلب اسمش و زمزمه میکنم. فیلم ارشامِ. توهرلحضه ای از بیرون رفتنش فیلم گرفتن انگار یکی مثل یه سایه دنبالشه! لب تاپ و با عصبانیت اونور پرت میکنم
-جاخوردی نه؟ خب دیگر ما اینیم آگه کاری که ازت میخوام نکنی داداش کوچولوتودیگه نمیبینی
-باعصبانیت کنترل شدهای حرف میزنم
-چی میخوای؟
-با صالحی واردمعامله شو
صدای قهقه هاش توگوشم پیچید
-تصمیم گیری سخت مهندس مگه نه؟ تایک ساعت دیگر باهات تماس میگیرم میدونم که عاقل تراز این حرفهای
گوشی با حرص میکوبم زمین لعنــــــــــت بهــــــــــت
باسرعت ب سمت در میرم وباشتاب درو باز میکنم
روبه منشی باصدای بلند دادمیزنم
-سریع کهدی و سامان وخبرکن زود بـــــــــــــــاش
به داخل اتاق برمیگردم به سمت تلفن میرم و شمارشو میگیرم
بـردار بردار بــــــــردارلـــــــــــــــعنتی
-آفتاب از کدوم طرف در اومده که آقا سامیارشماره منو گرفته؟
-کجایی آرشام؟
با خنده می گـه
-والا کجاش ک یه جای خوب و خوش آب و هوا
وسط حرفش میپرم ودادمیزنم
-بهت گفتم کــــــجایی آرشــــــــــــــام
تعجب میکند از صدای بلندم
-دانشگاهم سام چیزی شده؟
-برگرد خانه همین حالا. ماشینت کجاست؟
-توی پارکینگ
-بروسمت ماشینت
صدازدن دوستانش باصدادوییدنش همزمان شد
-خب نمیخوای بگی چیشده سام؟
-حرف نزن کاری ک گفتم بکن
نفس نفس میزنه
-الآن پیش ماشینم
-برو صندوق عقب و باز کن
-سام داری نگر...
-آرشــــــــــام دهنتو ببــــــــــند فقط کاری که میگم بکن، اون صندوق کوفتی و بازکن
-خیلی خب باشه داد نزن از کردم
-دستت و دراز کن گوشهٔ صندوق، یه دستگاه کوچیک هست چسبیدا به سقف
سرو صدای تقلا کردنش و میشنوم
-چی میگی سام؟ بابا این جا چیزی... اها پیداش کردم این چیه؟
-روشنش کن
خواست حرف بزنه
-بدون حرف و سؤال اضافه روشنش کن ارشام
نفس کلافهای کشید
-خب بیا، روشن شد
-دور تا دور ماشین بچرخونش، حتی زیر ماشین
باصدای بلند اعتراض میکند
این مسخره بازیا چیه سام؟ این کارا واسه چیه؟
آخرین ویرایش: