- عضویت
- 2015/12/19
- ارسالی ها
- 156
- امتیاز واکنش
- 150
- امتیاز
- 156
سلام خدمت همه دوستان عزیز و کاربران انجمن نگاه دانلود
می خوام اولین رمانمو براتون بذارم اگه استقبال بشه بقیه رو هم می ذارم .این سومین رمانمه البته اولیشه که قراره تایپ بشه. دومیش هم رمان وجدانه بی وجدانه!
من با این رمان زندگی کردم.همراهشون خندیدم همراهشون گریه کردم.رمان جذابیه و پیرامون یه موضوع اجتماعیه.همه رمانای من قصشون واقعیه! تخیلی نیست.... همه اتفاقاشم مستنده!تو سراسر داستان شخصیت هایی وجود دارن که ممکنه بعضی جاها حذف بشن و بعضی جاها دوباره به قصمون برگردن. از زیاد بودن صفحاتشم ناراحت نشید مجبور بودم. با یه نگرش تازه تر بهش پرداخته شده.
به ترتیب شناسنامه و خلاصه رمان رو براتون میذارم.با من همراه باشید
شناسنامه:
نام نویسنده:tedis یا همون negin.mp.. دو اسمه شد، چون نمی دونستم نمیشه تو انجمن ها نام کاربری رو تغییر داد....
ژانر:اجتماعی -پلیسی- عاشقانه -پر رمز و راز-هیجانی-غمگین
از چند زاویه روایت میشه و گاهی اوقات هم یه راوی بیرون از قصه داستان رو روایت میکنه
سال انتشار:94
شخصیت ها:
مهران ریاحی:یه پسر 20 ساله پولدار و بی نهایت خوشتیپ . یه پسر صاف و ساده با جذبه و رفتار مردونه و یکمی هم مغرور .دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه شریف با رتبه دو رقمی.که تنها پناه ترسا و خستگیاش عمو و خواهرشه.این پسر داستان ما دچار حوادثی توی داستان میشه که..........
پانیذ ریاحی:دختری هنرمند مهربون دلسوز و همیشه نگران.16 سالشه وقتی قصه شروع میشه و تا 10 سال بعد زندگیشو روایت می کنه.تنها کسایی که تو زندگیش داره برادرشه عموشه و ویولنش.
دوتا شخصیت بعدی رو هم تو خلال داستان بخونین بهتره
یه چیز مهم دیگه اینکه این رمان برای طرفدارای مرتضی پاشایی خواننده محبوب خودمو و شخصیاتای قصه جذابه.حس و حال هر لحظشونو فقط صدای مرتضی توصیف میکنه. پس طرفدارا پیشنهادم اینه از دستش ندین
مقدمه:(البته احتمال داره عوض شه)
رها می شوم روزی ز بندت زندگی
که خوش نیست در بندت این بندگی زندگی
گرچه دو روزی خوش دادی ما را زندگی
فردا و پس فردا را زهر بودی زندگی
سه چهار روزی را سخت گیرم به خود زندگی
که پس فرداها خوش باشم در آن زندگی
ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺣﺴﯿﻦ ﭘﻨﺎﻫﯽ :
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ :
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ " ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ !!...
"ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...
ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ !!...
ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ...!!
ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ...
بهت فکر می کنم با عشق با بغض
پیانو میزنم گریم میگیره
امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشین دوستون دارم تا ابد
می خوام اولین رمانمو براتون بذارم اگه استقبال بشه بقیه رو هم می ذارم .این سومین رمانمه البته اولیشه که قراره تایپ بشه. دومیش هم رمان وجدانه بی وجدانه!
من با این رمان زندگی کردم.همراهشون خندیدم همراهشون گریه کردم.رمان جذابیه و پیرامون یه موضوع اجتماعیه.همه رمانای من قصشون واقعیه! تخیلی نیست.... همه اتفاقاشم مستنده!تو سراسر داستان شخصیت هایی وجود دارن که ممکنه بعضی جاها حذف بشن و بعضی جاها دوباره به قصمون برگردن. از زیاد بودن صفحاتشم ناراحت نشید مجبور بودم. با یه نگرش تازه تر بهش پرداخته شده.
به ترتیب شناسنامه و خلاصه رمان رو براتون میذارم.با من همراه باشید
شناسنامه:
نام نویسنده:tedis یا همون negin.mp.. دو اسمه شد، چون نمی دونستم نمیشه تو انجمن ها نام کاربری رو تغییر داد....
ژانر:اجتماعی -پلیسی- عاشقانه -پر رمز و راز-هیجانی-غمگین
از چند زاویه روایت میشه و گاهی اوقات هم یه راوی بیرون از قصه داستان رو روایت میکنه
سال انتشار:94
شخصیت ها:
مهران ریاحی:یه پسر 20 ساله پولدار و بی نهایت خوشتیپ . یه پسر صاف و ساده با جذبه و رفتار مردونه و یکمی هم مغرور .دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه شریف با رتبه دو رقمی.که تنها پناه ترسا و خستگیاش عمو و خواهرشه.این پسر داستان ما دچار حوادثی توی داستان میشه که..........
پانیذ ریاحی:دختری هنرمند مهربون دلسوز و همیشه نگران.16 سالشه وقتی قصه شروع میشه و تا 10 سال بعد زندگیشو روایت می کنه.تنها کسایی که تو زندگیش داره برادرشه عموشه و ویولنش.
دوتا شخصیت بعدی رو هم تو خلال داستان بخونین بهتره
یه چیز مهم دیگه اینکه این رمان برای طرفدارای مرتضی پاشایی خواننده محبوب خودمو و شخصیاتای قصه جذابه.حس و حال هر لحظشونو فقط صدای مرتضی توصیف میکنه. پس طرفدارا پیشنهادم اینه از دستش ندین
مقدمه:(البته احتمال داره عوض شه)
رها می شوم روزی ز بندت زندگی
که خوش نیست در بندت این بندگی زندگی
گرچه دو روزی خوش دادی ما را زندگی
فردا و پس فردا را زهر بودی زندگی
سه چهار روزی را سخت گیرم به خود زندگی
که پس فرداها خوش باشم در آن زندگی
ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺣﺴﯿﻦ ﭘﻨﺎﻫﯽ :
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ :
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ " ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ !!...
"ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...
ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ !!...
ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ...!!
ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ...
بهت فکر می کنم با عشق با بغض
پیانو میزنم گریم میگیره
امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشین دوستون دارم تا ابد
پیوست ها
آخرین ویرایش توسط مدیر: