چشم میبندم رواشکاش رو سکوت پردردش، ازکنارم بلندمیشه و تنهایم میذاره و میبینم رفتنش رو محو شدنش رو. سکوت ارامگاه وحشت به دل تاریکی شب مینداره. نگاهم میخوره به اسمش به لبخند روی عکسش آخ ربان مشکی گوشهٔ عکسش. فریادم دست خودم نیست رو میکنم سمت اسمان.
-خدا ارشامم و اذیت نکنیا، خدا من 9 ساله صدات نکردم،9 ساله نیومدم پیشت امشب دردونم اومد کنارت خدا اذیتش نکنیا خدا ارشامم مادر نداره سخت نگیری بهش. خدا ارشامم گـ ـناه داره، ارشامم روز خوش ندیده آخ خدا بیا منم ببر تورو به هرکی میپرستی بیا منم ببر. خدااا بس کن دیگه خستهام کردی تمومش کن! چرا راحتم نمیذاری؟ چرا کوتاه نمیایی خدا؟ بس کن دیگه لعنتی خستهام کردی
بغضم میشکند و اشکام روی صورتم روانه میشن
-خدا بریدم به خودت قسم بریدم بس کن، لعنتی تو بردی دیگر بس کن تموم جونیم رفت. دیگه تمومش کن خدا. چرا کوتاه نمیایی؟ چی میخواهی از جونم؟ اصلا رئیس تویی تو همه چی تمومی خوبه؟دیگه بس کن لعنتی بس کن. ارشامم رفت خدا حواست کجاست؟ خدا باتوام حواست کجاست؟ ازت بدم میآید لعنتی ازت متنفرم زندگیمو به لجن کشیدی دست از سرم بردار خداخیالت راحت شد؟ شکستم، سامیار امشب شکست، له شد راحت شدی لامصب؟ امشب و راحت بخواب خدا بالاخره تو بردی
سر روی خاک سردش میذارم
-کجا رفتی ته تغاری؟ من بدون تو چیکارکنم؟ اصلاً به من فکرکردی؟ چطور دلت اومد تنهام بذاری داداش؟ ارشام...
هق هق آمون حرف زدن و ازم میگیره و سر باز کرده این بغض 19 ساله! مادرم ببخش امانت دار خوبی نبودم
*****
واردخونه میشم، اریکا سمتم میاد
-کجابودین رئیس؟
بی حرف نگاهش میکنم
-چیشده؟
-ازدایرهٔ جنایی اومدن خیلی منتظرموندن اما نیومدین فردا بایدبرین برای طرح شکایت وبازجویی
سری براش تکون میدم
-کی داخله؟
-خانواده ی پدرتون و مهرداد و.
-دوستای ارشام چی؟
-ردشون کردم برن
به چشمش خیره میشم
-مگه نگفتم نگهشون دار تابیام؟
-شرمنده که سرپیچی کردم اما چون تمام رقباتون اینجان گفتم بهتره تنها باهاشون صحبت کنید گفتم بیان دفترتون
بی حرف ازش دور میشم، چهره ی بی حال دریا وصورت خیس از اشکش داغ دلمو تازهتر میکنه، به سمتش میرم و کنارش مینشینم
-دریا
بی رمق نگاهم میکنه وبه اتیش میکشه قلبم وابیهای سرخ شدهاش
-پاشو برو استراحت کن
-سامیار الآن ارشامم حالش خوبه؟ سامیار تنهایی چیکارکنم؟ بی ارشام چه کنم؟ ببین سفید نپوشیده سیاه پوشیدم، ببین اخر ترس هام جواب داد، ببین ارشامم و ازم گرفتن! سام کی دلش اومد ارشامم و بکشه؟ ارشامم گـ ـناه داشت سام، ازارش به کسی نمیرسید که!
صدای هق هقش میسوزونه تاروپود دل تیکه پارمو و چشم میبندم روی اینهمه عجزش.
-سام نگذری ازقاتل عشقم، توروخدا پیداش کن میخوام ازش بپرسم، میخوام بپرسم ارشام بهش چه بدی کرده بود؟ سامیار قول بده قاتلش و پیدامیکنی. سام نذاری خون عشقم پایمال بشه ها
سرش و به آغـ*ـوش میگیرم وهق هقش وتوسینهٔ پردردم خالی میکنه. اروم عروس اروم، گریه نکن عشق برادرم، گریه نو عروس شبه ماه مادرم، قاتل ارشام قاتل نفسِ زندگی سامیارهِ. مگه می شه بگذرم ازش؟ گریه نکن عمربرادرم، گریه نکن شاهد لبخندای برادرم، گریه نکن میشکنه ارشامم، گریه نکن تاب نداره اشکاتو برادرم. من میشناسم این دردونه رو، میدونم نفسش بنده تو بود.
چشم میبندم روی افراد حاضر درسالن.از خونه بیرون میزنم تحمل اون خونه سخت بود حالا بی توسخت تر از همیشه است.
********
فضای دفتر اگاهی عصبیم میکنه و این سرو صدا واسه من همیشه محتاج سکوت، ناقوس مرگِ بی شک.با نزدیک شدن ارمین ازجا بلند میشم و کنارش میایستم
-چیشد ارمین؟
با ارامش همیشگیش لب باز میکنه
-من صحبت کردم و شکایت کردیم و حالا میخوان با تو حرف بزنن
دوشادوشش ره میرم و صداش من و به خودم میاره
-سامیار حرفای اریکا رو یادته که؟
-خدا ارشامم و اذیت نکنیا، خدا من 9 ساله صدات نکردم،9 ساله نیومدم پیشت امشب دردونم اومد کنارت خدا اذیتش نکنیا خدا ارشامم مادر نداره سخت نگیری بهش. خدا ارشامم گـ ـناه داره، ارشامم روز خوش ندیده آخ خدا بیا منم ببر تورو به هرکی میپرستی بیا منم ببر. خدااا بس کن دیگه خستهام کردی تمومش کن! چرا راحتم نمیذاری؟ چرا کوتاه نمیایی خدا؟ بس کن دیگه لعنتی خستهام کردی
بغضم میشکند و اشکام روی صورتم روانه میشن
-خدا بریدم به خودت قسم بریدم بس کن، لعنتی تو بردی دیگر بس کن تموم جونیم رفت. دیگه تمومش کن خدا. چرا کوتاه نمیایی؟ چی میخواهی از جونم؟ اصلا رئیس تویی تو همه چی تمومی خوبه؟دیگه بس کن لعنتی بس کن. ارشامم رفت خدا حواست کجاست؟ خدا باتوام حواست کجاست؟ ازت بدم میآید لعنتی ازت متنفرم زندگیمو به لجن کشیدی دست از سرم بردار خداخیالت راحت شد؟ شکستم، سامیار امشب شکست، له شد راحت شدی لامصب؟ امشب و راحت بخواب خدا بالاخره تو بردی
سر روی خاک سردش میذارم
-کجا رفتی ته تغاری؟ من بدون تو چیکارکنم؟ اصلاً به من فکرکردی؟ چطور دلت اومد تنهام بذاری داداش؟ ارشام...
هق هق آمون حرف زدن و ازم میگیره و سر باز کرده این بغض 19 ساله! مادرم ببخش امانت دار خوبی نبودم
*****
واردخونه میشم، اریکا سمتم میاد
-کجابودین رئیس؟
بی حرف نگاهش میکنم
-چیشده؟
-ازدایرهٔ جنایی اومدن خیلی منتظرموندن اما نیومدین فردا بایدبرین برای طرح شکایت وبازجویی
سری براش تکون میدم
-کی داخله؟
-خانواده ی پدرتون و مهرداد و.
-دوستای ارشام چی؟
-ردشون کردم برن
به چشمش خیره میشم
-مگه نگفتم نگهشون دار تابیام؟
-شرمنده که سرپیچی کردم اما چون تمام رقباتون اینجان گفتم بهتره تنها باهاشون صحبت کنید گفتم بیان دفترتون
بی حرف ازش دور میشم، چهره ی بی حال دریا وصورت خیس از اشکش داغ دلمو تازهتر میکنه، به سمتش میرم و کنارش مینشینم
-دریا
بی رمق نگاهم میکنه وبه اتیش میکشه قلبم وابیهای سرخ شدهاش
-پاشو برو استراحت کن
-سامیار الآن ارشامم حالش خوبه؟ سامیار تنهایی چیکارکنم؟ بی ارشام چه کنم؟ ببین سفید نپوشیده سیاه پوشیدم، ببین اخر ترس هام جواب داد، ببین ارشامم و ازم گرفتن! سام کی دلش اومد ارشامم و بکشه؟ ارشامم گـ ـناه داشت سام، ازارش به کسی نمیرسید که!
صدای هق هقش میسوزونه تاروپود دل تیکه پارمو و چشم میبندم روی اینهمه عجزش.
-سام نگذری ازقاتل عشقم، توروخدا پیداش کن میخوام ازش بپرسم، میخوام بپرسم ارشام بهش چه بدی کرده بود؟ سامیار قول بده قاتلش و پیدامیکنی. سام نذاری خون عشقم پایمال بشه ها
سرش و به آغـ*ـوش میگیرم وهق هقش وتوسینهٔ پردردم خالی میکنه. اروم عروس اروم، گریه نکن عشق برادرم، گریه نو عروس شبه ماه مادرم، قاتل ارشام قاتل نفسِ زندگی سامیارهِ. مگه می شه بگذرم ازش؟ گریه نکن عمربرادرم، گریه نکن شاهد لبخندای برادرم، گریه نکن میشکنه ارشامم، گریه نکن تاب نداره اشکاتو برادرم. من میشناسم این دردونه رو، میدونم نفسش بنده تو بود.
چشم میبندم روی افراد حاضر درسالن.از خونه بیرون میزنم تحمل اون خونه سخت بود حالا بی توسخت تر از همیشه است.
********
فضای دفتر اگاهی عصبیم میکنه و این سرو صدا واسه من همیشه محتاج سکوت، ناقوس مرگِ بی شک.با نزدیک شدن ارمین ازجا بلند میشم و کنارش میایستم
-چیشد ارمین؟
با ارامش همیشگیش لب باز میکنه
-من صحبت کردم و شکایت کردیم و حالا میخوان با تو حرف بزنن
دوشادوشش ره میرم و صداش من و به خودم میاره
-سامیار حرفای اریکا رو یادته که؟
دانلود رمان های عاشقانه