یوتاب درخشنده
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2016/06/15
- ارسالی ها
- 1,259
- امتیاز واکنش
- 2,478
- امتیاز
- 0
- سن
- 24
نام : خاطرات جنایی من
نویسنده : یوتاب درخشنده
زانر: جنایی و عاشقانه
اون روزو هیچ وقت فراموش نمیکنم
من ادم ترسویی نیستم ...
عاشق تاریکیم ....
دختری از جنس تاریکی...
بیشتر مردم از دستم فرار میکنن ....
میگن که اون یک جنه .....
یاد بود پدرم بود پدر عزیزم ...
اخی پدر نازم ...
هیچوقت کشتنتو یادم نمیره ...
به دست یک موشت شیطان انم بخاطر بازی ها و سرگرمی که برای خودشون درست کردن تورو به بازی گرفتن
هیچوقت فراموش نمیکنم...
انتقامتو میگیرم ..................
اسم های انها : بر اساس خیالات و توهم دختر
خلاصه
دختری درد مانده ....
خانه ای نیست ....
زندگی چیست ....
این دختر مان انچیز هایی که دیگران میبینند را نمیبینید و چیز هایی که افسانه هستن را میبیند
این دختر در یک حادثه
پدرش را از دست میدهد و
مقصر اصلی را
جن ها یا ارواح میدانی ...
چون اونهارو میبیند ؟؟؟؟
**من در کودکی نه جن دیدم و نه از چیزی می ترسیدم ، من حتی در تاریکی برای گربه قبلی ام غذا می بردم حتی از تاریکی هم نمی ترسیدم .
✦✦✦✦
نویسنده : یوتاب درخشنده
زانر: جنایی و عاشقانه
اون روزو هیچ وقت فراموش نمیکنم
من ادم ترسویی نیستم ...
عاشق تاریکیم ....
دختری از جنس تاریکی...
بیشتر مردم از دستم فرار میکنن ....
میگن که اون یک جنه .....
یاد بود پدرم بود پدر عزیزم ...
اخی پدر نازم ...
هیچوقت کشتنتو یادم نمیره ...
به دست یک موشت شیطان انم بخاطر بازی ها و سرگرمی که برای خودشون درست کردن تورو به بازی گرفتن
هیچوقت فراموش نمیکنم...
انتقامتو میگیرم ..................
اسم های انها : بر اساس خیالات و توهم دختر
خلاصه
دختری درد مانده ....
خانه ای نیست ....
زندگی چیست ....
این دختر مان انچیز هایی که دیگران میبینند را نمیبینید و چیز هایی که افسانه هستن را میبیند
این دختر در یک حادثه
پدرش را از دست میدهد و
مقصر اصلی را
جن ها یا ارواح میدانی ...
چون اونهارو میبیند ؟؟؟؟
**من در کودکی نه جن دیدم و نه از چیزی می ترسیدم ، من حتی در تاریکی برای گربه قبلی ام غذا می بردم حتی از تاریکی هم نمی ترسیدم .
✦✦✦✦
آخرین ویرایش: