***
ارگ قدیم - شهرستان بم
در پی بازسازی قسمتی از ارگ قدیم بم ، چند تا جنازه فرسوده کشف شده بود که نیاز به بررسی کارشناسی دقیق داشت . گروهی از باستانشناسان خبره از چند تا از استانهای مجاور کرمان راهی شهرستان بم شده بودند برای تحقیق و بررسی این جنازه های کشف شده . جنازه ها کودک بودند که در کوشکهای ارگ پیدا شده بودند . عمر هر کودک بین 2 تا 12 سال بود . (کشف تأمل برانگیزی که در سه سال اخیر اتفاق افتاد) *
اردوان – عجب مورد عجیبی ! تا حالا به همچین موردی بر نخورده بودم
دکتر ابراهیمی – بله درسته ، وضعیت جنازه ها نشون میده که یا بر اثر ابتلا به بیماری فوت شدند یا اونا رو زنده به گور کردند . نگاه کنید یکی از جنازه ها سعی کرده کفنشو پاره کنه
اردوان – خانمم خیلی دلش میخواست بیاد ولی با وجود شرایط جنازه ها همون بهتر که نتونست
دکتر ابراهیمی – برای منم دیدن این جنازه ها خیلی سخته
سرپرست تیم حفاری – نتیجه دیرینه شناسی نشون میده که این جنازه ها ممکنه مربوط به اواخر دوران تیموری باشند چون جنس پارچه های کتانی که جنازه ها در اونا پیچیده شده مربوط به عهد تیموری است
اردوان – ولی یه سئوال ذهن منو خیلی مشغول کرده ، اونم اینه که بعضی ازجنازه ها چرا تازه دچار کرم خوردگی شدن ؟ اگه مربوط به عهد تیموری است چرا همون موقع دچار تجزیه نشدند؟
دکتر ابراهیمی – منم بخاطر همینه که درخواست بررسی ویژه دادم ، شاید واقعاً یه قضیه دیگه باشه و مربوط به باستان شناسی نباشه . در ضمن در بین اجساد کودکان ، جنازه نوزادانی دیده شده که در یک پارچه کنفی پوشیده شدند و جالب اینجاست که گیره بند ناف هم دارند ، اونم از نوع پلاستیکی !
*( این کشف در سال 92-91 اتفاق افتاد)
اردوان – یعنی ممکنه پای پلیس به میان بیاد ؟
دکتر ابراهیمی – صد در صد . چون شواهد داره نشون میده اجساد مربوط به دوره تیموری همه استخوان شده اند اما اجسادی که تازه دچار فرسایش و کرم خوردگی شده اند ممکنه مربوط به همین دوره باشند یعنی طی مدت دو سه سال گذشته
اردوان – فکر کنم با یه موضوع جنایی روبرو هستیم
دکتر ابراهیمی – ممکنه . چون بچه ها رو زنده به گور کردن و مشخصه که نوزاد تازه متولد بودند و همانطور که گفتم هنوز گیره بند نافشون به بدنشون وصله
اردوان – بَه ، در دوران تیموری گیره بند ناف نوزاد از جنس پلاستیکی و طرح امروزی چکار میکرد ؟!
دکتر ابراهیمی با خنده گفت : دقیقاً . فکر کنم باید به نیروی انتظامی هم خبر بدیم چون اینجور که معلومه یه جنایت اتفاق افتاده
تا غروب تیم حفاری در ارگ قدیم بم مشغول بودند و بعد از اتمام کار برگشتند هتل
اردوان زنگ زد به محبوبه تا جریان امروز رو براش تعریف کنه ، خبر نداشت وقتی زنگ زد مجید گوشی رو برداشت و صداشو نازک کرد و جواب اردوانو داد
اردوان – سلام بر خانم گل خودم
مجید با صدای نازک جواب داد : سلام عشقم ... چطوری نفسم ...
اردوان – چرا اینجوری صحبت میکنی ؟
مجید – چجوری گلم ؟
اردوان – یه جوری شدی ... مشکلی برات پیش اومده ؟ گریه کردی یا صدات طوریش شده؟
مجید – نه عشقم ... از صبح همش داشتم گریه میکردم ... دلم برات اندازه نخود شده
اردوان – آخی عزیزم . زود برمی گردم فدات شم
مجید – اردوانــــم ! چقدر تازگیا خنگ شدی
اردوان – چی ؟ میگم محبوبه جان شما که از این حرفا نمی زدی خانومم
مجید صداشو نازک کشید و به یه حالتی گفت: خب خنــــگی دیگه
اردوان – چی شده که تو هم اینجوری حرف میزنی ؟
مجید – چجوری مثلاً ؟
اردوان – مثلاً ، مثل مجید داری صحبت میکنی
آخرین ویرایش: