کامل شده رمان تلاطم ارامش من | *PaShAeE* کاربر انجمن نگاه دانلود

رمان تلاطم ارامش من رو چه طوری ارزیابی می کنید؟!؟

  • خیلی خوب

    رای: 10 45.5%
  • خوب

    رای: 9 40.9%
  • متوسط

    رای: 2 9.1%
  • ضعیف

    رای: 1 4.5%

  • مجموع رای دهندگان
    22
وضعیت
موضوع بسته شده است.

فاطمه پاشائی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
5,628
امتیاز واکنش
29,590
امتیاز
1,000
- خودم باز میکنم.
پاپیون بند شنلش را باز کرد و آرام عقب کشید.
عقب رفتن شنل همانا و تلاقی نگاه این دو عاشق همان.
- خوشگل‌تر شدی.
و این اولین باری بود که یغما صورت سه تیغ شده‌ی فرهان و موهای ژل زده و کراوات جگری رنگش را می‌دید.
- تو بیشتر آقایی.
سر جایش برگشت و گفت:
- کراوات تو مرام من یکی نبود، مجبورم کردی .
- تا باشه از این اجبارا .
- خیلی خوشحالم.
- منم همینطور.!
- امروز میدونی یاد چی افتادم؟
لبخندی زد و گفت:
- یاد چی؟
- یاد چهار سال پیش
- فرهان !
- جان دلم؟!
- میشه دیگه از گذشته حرف نزنیم؟
خیره به چشم های هم بودند که فرهان گفت:
- میدونی قلبم رو به یغما بردی؟
خندیدند و با هم زمزمه کردند:نگارنده را خود همین نقش بود/ که شوریده را دل به یغما ربود
***
روی مبل ولو شد و نگاهش را به صفحه‌ی تلوزیون که تنها روشنایی بخش هال کوچک خانه‌ی عشقشان بود دوخت. فیلم طنز و شادی به نظر میامد.
فرهان در حالی که دستش را دور شانه های نحیف یغما حلقه میکرد گفت:
- خوبه؟
دخترک عاشق ما کمی به مردش نزدیک شد و با صدای نسبتا کودکانه اش گفت:
- چی؟
- فیلم دیگه و نیم نگاهی به او انداخت.
یغما حالت خونسردی به خودش گرفت و گفت:
- نه .
- نه؟!
- اهوم.
و سرش را روی کتف محکم فرهان گذاشت.
فرهان خیره نگاهش کرد و گفت:
- واقعا دوست نداری؟
- خوب نیست .
و این تنها جمله ای بود که بدون نگاه کردن به فرهان گفت.
از تفکرات و شیطنت هایی که ذهن یغما را پر کرده بود لبخندی زد و در عرض چند ثانیه روی کاناپه دراز کشیده و یغما را محکم بغـ*ـل کرد.
- میتونم تبدیل به یه فیلم فوق العاده اش کنم ولبخند معنی داری روی لبش نشاند.
یغما خونسردی و آرامش ظاهریش را حفظ کرده و بیخیال گفت:
- بازم خوب نیست.
و مرد زندگیش را محکم تر در آغـ*ـوش کشید.
این بوی یاس، این حس فوق العاده، خود بهترین بود و احتیاجی به بهتر کردن نداشت.
یغما در حالی که در آغـ*ـوش فرهان کمی جا به جا می‌شد و با ناخنش خطوط فرضی را زیر چانه‌اش می‌کشید با لحن کشداری لب زد:
- فرهان؟
نگاه فرهان تنها به یک چیز بود، لب های قلوه ای و صورتی رنگ بهترین همسر دنیا .
زندگی شیرین شده بود برای یغمایی که سختی های زیادی در زندگیش تحمل کرده و به اینجا رسیده بود.
چند سال بعد یغما یکی از بهترین روانشناسان تبریز شد و فرهان وکیل پر آوازه‌ی شهرش. یغما با کمک های فراوان فرهان موسسه‌ی مشاوره‌ی کودکان یزدان را تاسیس و به کارش ادامه داد. آنها فربد ،پسر کوچولویشان به بهترین نحو تربیت و به جامعه‌ی پر از گرگ امروزی تحویل دادند.
منتظر
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
بعدی من باشید (حباب ساز)
پایان
2:47شب
26/2/1396
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • فاطمه پاشائی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    5,628
    امتیاز واکنش
    29,590
    امتیاز
    1,000
    خب با سلام!
    خوشحالم که تونستم این رمانو چه خوب چه بد تموم کنم و تشکر میکنم از شما دوستان گلم که این رمان نه چندان خوب منو خونده و نقد کردید.
    خوشحالم میکنید تو رمان بعدیم همراهیم کنید .(حباب ساز)
    با تشکر خداحافظتون.....
     

    ABAN dokht

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/17
    ارسالی ها
    2,239
    امتیاز واکنش
    8,811
    امتیاز
    596
    محل سکونت
    البرز
    downloadfile_5.jpeg
     

    he.s

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/09
    ارسالی ها
    2,495
    امتیاز واکنش
    10,204
    امتیاز
    904
    تبریک،تبریک،تبریک نویسنده گل
    رمانت عالی بود نیاز جون
    موفق باشی عزیزم
    منتظر رمان های بعدیت هستیم
     

    Elahe Khajeali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    202
    امتیاز واکنش
    3,271
    امتیاز
    426
    خسته نباشی نیاز جان.
    به امید پیشرفت روز افزون شما...×
    انشاء الله آثار بهتری را از شما ببینیم...× :):aiwan_lggight_blum:
     

    فاطمه پاشائی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    5,628
    امتیاز واکنش
    29,590
    امتیاز
    1,000
     

    negah

    موسس سایت
    عضو کادر مدیریت
    مدیریت کل
    عضویت
    2016/01/09
    ارسالی ها
    436
    امتیاز واکنش
    3,347
    امتیاز
    551
    محل سکونت
    همسایه ی خلیج فارس
    باتشکر از نویسنده رمان درسایت اصلی قرار گرفت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا