پست سی ام
منتظر بودم تا تماس برقرار بشه ، که شد .
من _سلام خوبی ؟
ویدا _سلام ممنون تو خوبی ؟
من _منم خوبم حسام کوچولو کجاست ؟
ویدا _با باباش پارک رفت .
من _آها .
یه دفعه گفتم :
من _دختر برای چی چهار بار زنگ زدی مگه شارژم مُفته جواب بدم .
ویدا _هووووو... چته بابا ؟ یه دفعه موجی می شی . ترسیدم بابا چه خبرته . جواب ندادی . منم نگران شدم .
چند ثانیه مکث کرد . با خوشحالی گفت :
ویدا _راستی استخدامت کرد ؟
خندم گرفت . خودش بدتر منه .
من _می گی موجی نباش خودت موجی تری .
ویدا _ایششش ... تو ذوقم نزن . بگو ؟
از سر لجش گفتم :
من _چی رو بگم. ؟
با دست محکم روی پیشونی اش کوبید
من _دختر پیشونی تو داغون کردی
ویدا _حیف که اونجا نیستم وگرنه حالیت می کردم .
من _خب بابا فهمیدم منظورت چیه . یکم در مورد کارای شرکت توضیح داد . بعد گفت اگه موافقی قرارداد رو امضا منم همین کار روکردم .
ویدا _خب خانوم شاغل حالا کی باید بری شرکت ؟
من _ساعت نُه و نیم باید اونجا باشم .
منتظر بودم تا تماس برقرار بشه ، که شد .
من _سلام خوبی ؟
ویدا _سلام ممنون تو خوبی ؟
من _منم خوبم حسام کوچولو کجاست ؟
ویدا _با باباش پارک رفت .
من _آها .
یه دفعه گفتم :
من _دختر برای چی چهار بار زنگ زدی مگه شارژم مُفته جواب بدم .
ویدا _هووووو... چته بابا ؟ یه دفعه موجی می شی . ترسیدم بابا چه خبرته . جواب ندادی . منم نگران شدم .
چند ثانیه مکث کرد . با خوشحالی گفت :
ویدا _راستی استخدامت کرد ؟
خندم گرفت . خودش بدتر منه .
من _می گی موجی نباش خودت موجی تری .
ویدا _ایششش ... تو ذوقم نزن . بگو ؟
از سر لجش گفتم :
من _چی رو بگم. ؟
با دست محکم روی پیشونی اش کوبید
من _دختر پیشونی تو داغون کردی
ویدا _حیف که اونجا نیستم وگرنه حالیت می کردم .
من _خب بابا فهمیدم منظورت چیه . یکم در مورد کارای شرکت توضیح داد . بعد گفت اگه موافقی قرارداد رو امضا منم همین کار روکردم .
ویدا _خب خانوم شاغل حالا کی باید بری شرکت ؟
من _ساعت نُه و نیم باید اونجا باشم .