این یک داستان چند قسمتی است . ماجرا از آنجا شروع میشه که ، دو پسرخاله بنام های آرش و مجید به یک عتیقه فروشی می روند ، در آنجا پیرمردی مرموز آینه ای را به آرش می فروشد . آنها وقتی آینه را به خانه می برند ، آرش متوجه کتابچه ای که در پشت آینه پنهان کرده بودند می شود . او از دخترخاله اش که خواهر مجید هم هست و باستان شناس بود ، کمک می گیرد . بعد از چند روز بررسی محبوبه می فهمد که در تمام صفحات کتابچه درباره دختری که در یکی از اعصار تاریخی گم شده ، صحبت کرده . آنها رمزی را پیدا می کنند و با خواندن رمز دختری از درون آینه بیرون می آید . این دختر کی بود و بچه ها چه ماجراهایی رو پشت سر گذاشتند ، بهتر است که خودتان بخوانید .
تمامی مکانها و اسامی و رویدادهای تاریخی واقعی هستند . داستان در ژانر تخیلی - طنز - تاریخی است .
تمامی مکانها و اسامی و رویدادهای تاریخی واقعی هستند . داستان در ژانر تخیلی - طنز - تاریخی است .
آخرین ویرایش توسط مدیر: