نارسیس – چقدر زود خلوت شد !
عمه سوری – می خوایی تو رو هم برسونیم خونه بابات اینا ؟
مجید – نه عمه نارسیسو کجا می برین ؟ زنمه ، مونس و غمخوارمه
نارسیس – آره عمه ، من نمی رم . مجید حالش خوب نیست
مجید – الهی دورت بگردم
زهرا خانم – پس جفتتون برین تو اتاقتون ، من و سوری می خواهیم سریال ببینیم
مجید – بیا بریم ناری جونم
دوتایی رفتند تو اتاق . در واقع مجید یه نقشه کشیده بود و می خواست با نارسیس مشورت کنه
مجید – ناری جونم !؟
نارسیس – بله ؟
مجید – یه فکری دارم
نارسیس – برای شاهزاده نقشه کشیدی ؟ ای کلک !
مجید – ما از قبل هم قرار گذاشته بودیم این شاهزاده خودخواه رو تربیت ایرانی کنیم . این نه رفتار درستی داره ، نه یاد گرفته مثل خودمون عامیانه صحبت کنه
نارسیس – درسته ، باید ادبش کنیم ولی چجوری ؟
مجید – کاری نداره ، اول باید متقاعدش کنیم که ایران امروز ، با ایران چند هزار سال پیش فرق داره
نارسیس – بهتر نیست زیاد ببریمش بیرون ؟
مجید – قصد منم همینه . بهتر نیست بریم تخت جمشید ؟
نارسیس – آره خیلی هم خوبه . من حاضرم
مجید – جمعه بریم ؟
نارسیس – باشه جمعه می ریم
مجید – به محبوبه و اردوان هم میگم
نارسیس – عمه سوری هم از وقتی اومده شیراز جایی نرفته . برای عمه هم خوبه
مجید – خب ، پس شد جمعه یه سفر کوتاه به تخت جمشید
نارسیس – آخ جون !!!!
مجید – برو چراغ رو خاموش کن که فردا باید زود بیدار بشم و برم اداره ، با این چشم خوشگلم !
صبح روز بعد
حاج رضا – همکارات تا حالا تو رو این شکلی دیدن ؟
مجید لقمه رو گذاشت تو دهانش و زیرچشمی یه نگاه به حاج رضا کرد و گفت :
مجید – نه
حاج رضا – اشکال نداره ، هر کی ازت پرسید چی شده ، بگو زبونم خورده تو چشمم
اینو گفت و زد زیر خنده . نارسیس هم نتونست جلوی خنده اشو بگیره و زهرا خانم هم آروم خندید . مجید با حرص به هر سه تاشون نگاه می کرد و برای خودش لقمه می گرفت
مجید – حالا هی بخندین ! عمه کجاست ؟
زهرا خانم – صبح زودتر از بقیه بیدار شد که بره آموزش و پرورش . اونجا یه کاری داشت
نارسیس – کاش منم معلم می شدم ، خیلی دوست دارم درس بدم
مجید – اگه دولت جلوی این همه پارتی بازی تو آموزش و پرورش رو بگیره ، آرزوی شما هم برآورده می شه
حاج رضا – دیرت نشه ؟
مجید – اوه اوه ، من رفتم ، این عینک آفتابیم کجاست ؟
نارسیس – گذاشتم تو کیفت
مجید – همگی خدانگهدار
نارسیس – مامان زهرا ! می تونم برم خونه امون چون چند تا کتاب می خوام بردارم ، حوصله ام سر رفته
حاج رضا – خونه روبرویی ؟
آخرین ویرایش: