کامل شده رمان شما در دو صدم ثانیه عاشق میشوید | دختران من کاربر انجمن نگاه دانلود

وضعیت
موضوع بسته شده است.

دختران من

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/08
ارسالی ها
957
امتیاز واکنش
18,064
امتیاز
661
محل سکونت
شیراز
سه ماه تمام دختری که شما باشی رو ندیدم هر روزش شد یه تلنگر نبودنت و ندیدنت شد یه هشدار دیدم وقتی
نیستی روزا خیلی سخت و دیر می گذره تو یه نفر بودی که رفتی ولی انگار کل شهر خالی شده بود اون چراغ همیشه
خاموش اتاقت اون بهار خواب خالی از سکنه کم طاقتم می کرد از بین اون همه خاطره بینمون بوی عطرت روی تن کیانا بیشتر از هر
چیزی بهمم ریخت اون بی خوابی ها که زده بود به سرم یاد اون شبه فراموش نشدنی ، بهارخوابی که تو خاطراتمون جا زیاد داره
نگاهم رو ازاومدنت نا امید می کرد اون لبخند های بی حد و مرزت که دیگه نداشتم دلارام ( اووووف بازم ) یلدای امسال بدون حضور تو
با اون پذیرایی پر عشقت هیچ مزه ای نداشت هیشکی انار بهم نداد امسال حتی میلم به بادوم هندی نکشید چون تو نبودی
محرک من نبود یه هفته ، دو هفته ، شد یه ماه یه ماه و نیم رد شد ، شد دو ماه بی انصاف کدوم مسافرتی اینقد طولانی میشه ؟
بله بخند بایدم بخندی شد سه ماه که دیدم نه فایده نداره نه این آروم میشه نه این ( انگشت می زنه به قلبش به شقیقه اش یعنی
نه قلبش نه مغزش ) دیدم زنده م ولی زندگیم خیلی وقته مسافره شیرازه .
یه نفس عمیق می کشه ساکت میشه چه خوب که بهم زمان داد این هیجان پخش شده تو وجودم رو به صورت مساوی به همه
جای بدنم بکشونم هیچ جایی رو بی نصیب نزارم دستام که کم کم از این خواستن گرم میشه اون برق زندگی که دوباره با گفتن
حقیقت توی قلبش به چشمم می شینه بازم به صحت گفته ی داداش می رسم " کسی که زخم زده خودشم مرحم میشه "
" باهاش حرف بزن سبک میشی " و شدم درست به سبکی قاصدکی که اون ور تر از ما داره میره که به سفرش برسه
بهش نگاه می کنم نیم رخش رو هم دوست دارم اون نگاه به دور دستش رو هم دوست دارم انعکاس نور چه برقی به چشماش داده
سر می چرخونه نگاهش آروم به نگام دست می ده لبخند زیادی به لباش میاد سرم هیچ اجباری برای بلند شدنش از رو زانوم به
خودش راه نمیده فقط با نگاه وصل هم شدیم ، باید باور کنم اینقدر روش تاثیر پذیری داشتم ؟ اون همه کاری که گفت واقعا از
من سر زده بود ؟ اونم نسبت به دل و ایمون این آقای بی تفاوت ؟ باور کنم ؟ باز ترمیم کنم این شکاف بینمون رو ؟ با صدای بمش
منو از تو افکارم میکشه بیرون
- آهای خانم با شمام دوست داشتنت برام اجباری شده
یعنی توصیه می کنید باور کنم خودشه اون مردی که همچون شکنجه گران قرون وسطی منو به شکنجه ی حرفا و تهمت ش کشید ؟
مردی که با رفتار سرد و بی خیالش تیر می زد به احساس نابم ؟ مگه همه ی اینا تو گذشته جا نموند اونم با اومدنش به اینجا ؟
مبهوتم از این همه حس های انبار شده ی تو قلبش از اون جشنی که باید برای پیروزی م بگیرم آخرش مغلوب من شد اسارت گرفتم
این دستای پهن و مردونه اون خواسته ی بی منطق دوران نوجوانی زانو زد ، یه روزایی وقتی به همه ی اون چه که میخواستی می رسی زبونت به
احترامش سکوت می کنه باید یه دوره گفتار درمانی بگذرونی تا بتونی خواسته یا حتی حالت رو بگی اونم به زبان خیلی ساده
همه ی خواستم همین چهار کلمه میشه با کلی باور جدید
- کیان ؟
 
  • پیشنهادات
  • دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    - آره می دونم از من بعیده ولی خودمم یه کیان تازه متولد شده چیزی که همیشه بابا می گفت " با دوست داشتن یکی دیگه میشی "
    به حرفش رسیدم اونم خیلی واضح از خودم انتظار نداشتم ولی شرایط همیشه پایدار نیس یه چیزایی عوض شد یه حس هایی
    داره سر باز می کنه باید حرف می زدم می شنیدی ازت بخوام ، دلارام ( من کی به شنیدن اسمم از دهنش عادت می کنم ؟ )
    تو درست مثل گرم کن تنت پاک و سفیدی ولی من پر از اشتباه و سیاهی یه نوجوانی و جوانی پر حادثه و دردسر ساز که من از فاش شدنشون
    پیش چشم خاله و عمو واهمه دارم می ترسم دلارام با من همراه شدن سختی زیاد داره با مردی که مشکل روحی تاثیر گذار رو جسم
    داره ، راه برا رفتن زیاد داریم چیزایی زیادیه که باید یاد بگیرم در موردشون مشاوره بشم به خیلی از چیزا که ربط به خانم ها داشته باشه
    اشنایی ندارم ولی با وجود تو کنجکاو شدم کلی از زاوایای من می لنگه من اداب اولیه برخورد رو بلد نیستم شاید تو رابـ ـطه م لنگ بزنم
    یه جاهایی دلسردت کنم خستت کنم ولی با همه ی ...
    آروم لب می زنم اما از عمق احساسم
    - هیچ عیبی نداره با هم درستش می کنیم
    فدای لبخند پهنی که رو لباش می شینه بابِ پیش مرگ شدنه
    - نزاشتی بگم ولی با همه ی اینا می خوامت دیگه تنهام نزار رفتنت بدترین ضربه به احساسِ منه نو پا بود ، منو رشد بده
    همین جور که خواستنت رو تو دلم کاشتی خودت هم بهش برس مراقبش باش . دلارام می تونم تو رو به عنوان سوغاتی ببرم ؟
    بعد یه هق هق یه قهقهه از ته دل می چسبه ، انگشت رو بینی ش می زاره میشه پیام رسان آروم تر
    - سوغاتی ؟ ... برای کی؟
    - برای همه اول از همه خودم بعد خانوادت کیانا یه عروس خوب برای مامانم داداش بهرامت که کم کم داره می ره
    نفسم حبس میشه با رسیدن به این واقعیت به این که بعد از سفرش می ره تو اون خونه ای که قراره پذیرای جمع چهار نفرشون باشه
    - اگه با رفتنش حمایتش رو ازم بگیره چی ؟ چرا تا الان نگران موضوع به این مهمی نبودم ؟
    - با این که بهرام بعد از شوکی عصبی که بهم داد تو رو دست من سپرد ولی این فرضیه ای نیس که نگرانش باشی
    - شوک عصبی ؟ چرا ؟ چی شده ؟
    - بی انصاف وقتی گفتم می خوام برم شیراز گفت شانس باهات یار باشه به موقع برسی دلارام داره با پسره یکی از آشناها به
    نتیجه می رسه سکتم داد تا وقتی به گوشم رسوند جناب عالی کجا تشریف داری خودش گفت سر به سرم گذاشته
    حالا که سوغاتی بردمت حالش ... آ گفتم سوغاتی .... بیا از شهرمون برات سوغاتی آوردم
     

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    پاکت کنارش رو یه انگشتی می گیره رو به روم می گیرمش ، سرک می کشم خندم می گیره
    - گوشی خودم رو برام سوغاتی میاری ؟
    - بقیه رو ببین
    نور چراغ یهویی می زنه تو چشمم ، از کی هوای گرگ و میش شده با هم سر جنگ دارن ؟ این نورهای رنگی و لایت با احساست چه
    همکاری می کنن چقد تو خوب بودن حالت تو پس زمینه ی خاطراتت خوش نقش میشن ، یه سرک کوچولوی دیگه
    لبخندم دندون نما شده ، یادش بخیر خرید اجباری تو اون فروشگاه بزرگ خرید اجباری که شیرینی ش تا مدت ها زیر دندونم قرنچ قرنچ می کرد
    برای خریدن اینا بود منو کنار ماشین معطل کرد ؟ یه قرمز
    یه نارنجی که شک ندارم ازش استفاده نمیکنم یه صورتی جیغ از رژ لب هایی که به خاطرش سوتی بدی داده بودم
    کاش همون روزا می دونستم برام اولین خریدشُ رژ خریده
    - اون روز تو فروشگاه با اون سوتی که دادی تونستم سیری ازت بخندم خیلی با حال داشتی از وجناتت می گفتی که یه دختر به طور طبیعی
    نمی گـه سکوت ناگهانی ت دیگه بامزه تر تو از سر خجالت رفتی ولی من کنارشون موندم خیلی ناخواسته و بی دلیل خریدمشون
    قصدم دادنش به تو نبود ولی وقتی دیدم هر ساعت می افته گوشه اتاق تو کمد رو دراور باورم شد صاحب اول و اخرش خودتی
    نارنجیِ خیلی خوشرنگه از اون بزن برام
    - عمرا بشه صد سال این دیگه خیلی جیغه من رژ نارنجی دوست ندارم
    - من می خوام
    - من نمیخوام
    - پس لجبازم هستی ؟
    - زیر بار حرف زور نمیرم
    خیلی زود زمان گذشت من میگم با کیان هیچی رو فرم خودش نیس نگید نه ، با حضور کیان در کنارش بودن همه چی به طرز ناباورانه ای
    شگفت انگیز جلوه می کنه مثل ساعت هایی که با سختی دقیقه به دقیقه اش رو به زور و بدبختی جلو می کشیدم
    اما امروز همون عقربه ها چه بی پروا از هم سبقت می گیرن . صدای sms گوشیم بلند میشه کیان اون رو به دستم میده
    گوشیم کی دستش افتاد ؟ همون وقتی که از هیجان بودنش اونم اینجا کنارم دستم لرزید و گوشی افتاد ؟
    کیاناست نه سلامی نه علیکی " هوی خانم به اسم زن داداشم نیومدی دیگه نیا "
    خوبه یه اولتیماتوم از دختری که زن داداشم میشه و با بودن کیان کنارم میتونم بگم زن داداشش هم میشم
    با ترس خیلی سریع می ایستم
    - وای خاک به سرم حتما تا الان مهربانو از نگرانی سکته کرده
    دستم کشیده میشه سمت جایی که گرم ترین جسم دنیا نشسته
    - بشین رسیدم شیراز مستقیم رفتم خونه مهربانو گفت زدی بیرون اصرار کرد برم داخل تا خستگی در کنم تا بیای ولی
    خستگی من که که در رفتنش به این راحتی ها نیس با خوابیدن و دراز شدن رفع نمیشه بهش سپردم دیر شد نگران نشه
    نفس راحتی از سر آسودگی خیال می کشم یه لحظه واقعا نگرانش شدم آخه من کل امروز رو بیرون بودم
    داره سیم کارتم رو جا به جا می کنه چه خوب که از شر گوشی زشت و قدیمی راحت میشم
     

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    - دیگه کی می دونه
    - همه می دونن
    - واقعا ؟
    - پس فکر کردی سرخود پاشدم اومدم ؟ دیشب با عمو صحبت مفصلی کردم شرایط رو توضیح دادم خواست خودمم گذاشتم
    کنارش تا تونستم از هر دوشون اجازت رو بگیرم
    - سخت نبود ؟ از مامان و بابا بعیده
    - نه والا از پدر و مادر هیچ کاری برای بچشون بعید نیس از من بعیده این کارا این رفتارا این کشش ها باور کن حاضر نیستم
    تنهایی دو دقیقه هم پشت فرمون بشینم واقعا این همه راه رو تا اینجا چه جوری اومدم ؟ واقعا سنگ به سرم خورده بودا ؟
    خیلی شگفت انگیزه که این مرد کنارم یه بُعد خود درگیری هم داره
    - وا کیان
    خیلی ریز می پیچهعلی چپ
    - میگم آرام این عکس های دو نفرهِ شماس یا سه نفره ی ما ؟
    می دونستم تا فی خالدن گوشیم رو چک می کنه ، نمیخوام بازنده شروع سر به سرگذاشتن هامون من باشم
    - خب که چی ؟
    - خب حداقلش می گفتی زاویه عکست منو هم شامل میشه تا منم حواسم رو جمع دوربین می کردم نه انگاری جانورای راز بقا
    همش حواسشون به این ور و اون وره
    شاید امروز روزی باشه که لبخند کشف شد و من یه عنصر باشم که زیادی به این کشف بها دادم
    نرم گوشی رو از دستم می کشه مرد پر قدرت خواستنی م
    - این عکس رو دوست دارم برا خودمم کپی ش کردم
    گوشی جلو چشمم ثابت میشه خیلی خوب یادمه عکسی که عید پارسال کیانا با اون دسته چوب بلندش ( مونوپاد ) گرفت
    منو از کمر به پایین گرفته و آویزونم بود هرچی می خواستم از سر شونه بهش نگاه کنم تا بتونم از خودم دورش کنم نشد
    که نشد اونجا بود که خیلی کوتاه نگام به کیان می افته همون جایی که کمی دورتر از ما به درخت تکیه داده بود کیانا شکارِ
    لحظه ی زیبایی داشت در عین آماتوری خیلی حرفه ای عکس انداخته بود و حرفه ای تر از اون نیم تنه ی کات شده ی کیانا بود
    کات کردنی که عکس سه نفره ما رو کرد دو نفره از یه شیطنت دخترونه کشید به یه دو نفره عاشقانه
    - میگم این بوی خوبه چیه ؟
    بوی آش کارده ی شیرازی که منم تازه دارم حسش می کنم
    - بخوریم ؟
    - آش دوس داری ؟
    - بوش که خوبه تو این هوا هم می چسبه یه امتحانی می کنم
    - با بودن تو همه چیه من بهم می ریزه
    متعجب نگاه از کفشش می گیره
    - نهار و شامم یکی شد
    - اینجا کوفته هم دارن ؟
    طعنه ش رو به خودم نمی خرم جدی می گم
    - فقط آش
    می ایسته دست آرومی به خاک پشستش می کشه و من برای خودم متاسفم که مردِ من به تمیز بودن وسواس داره و این یعنی
    خدا به داد من برسه با این وسواسی که داره من بدبخت شدم رفت ، کار رسیدگی به خودش تموم میشه دست راستش دراز میشه
    سمتم من هیچ وقت چهره خوانی بلد نمیشم
    - با همه ی سختی هاش یا علی ؟
    شکی نیس خواستن این مرد یعنی راحتی یعنی آرامش یعنی روزای خوب بعد از مشاوره هاش بعد خوردن قرص هاش
    دستام که تو دستش می شینه بزرگ و کوچیکی معنا پیدا می کنه بزرگی می ره سمت کیان کوچیکی میاد سمت من
    منو می کشه بالا دوست دارم این " یا علی " گفتن هم زمانمون رو
     

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    آش رو دوست داره می خوره اونم دو کاسه ی طرح سفال نوش جونش ، تو ذوقی خوردم وقتی فهمیدم به خاطر
    آشنایی نداشتن به مسیر با آژانس اومده ولی عیب نداره من تا آخر عمرم زمان دارم برای نشستن رو اون صندلیِ دوست داشتنی جلو
    مِن بعد تو هر ماشینی کنار کیان جای منه و این منو سر شوقی دوباره میاره
    جواب پیام کوتاه کیانا رو میدم " من که تمایل ندارم داداشت خیلی اصرار داره " اون اِموجی چشمک زن طنز کلامم رو بهش می رسونه
    خیلی سریع جوابش می رسه " جون عمت . منتظرتونیم " هر کی ندونه این دختر خنده نمکی خوب می دونه برای داشتن
    برادرش چه ها نکردم چه دست و پایی نزدم .
    تو هوایی که داره به اوایل شب می رسه تا سردی بیشتری بدنت رو مور مور کنه یکم دست تو دست هم قدم زدیم یکم
    فقط بهم نگاه کردیم که در آخر خط نگاهمون من به این نتیجه رسیدم این خانواده به خصوص پسرشون اعتقاد و باورهای منو
    به تنزیل درجه می کشونن ، بدنِ کم طاقت از سرمام درخواست یه دربستی داره تا در خونه
    این و بی فاصله ی من به مرد کناریم از سرمای هواس یا از علاقه ای که باز از زیر خاکستر شعله کشید ؟ اون خلاء ی که
    برای پر کردنش این همه راه رو اومد ؟ هرچیه به هر اسم و رسمیه من دوستش دارم حلقه ی دست کیان سیدی به دور بازوم رو
    بهم گرما میده دوست داشتن میده حسه یه شروع دوباره یه انرژی برا کارای عقب افتاده
    چقدر استقبال دوباره مهربانو جون گرم بود از مردی که کیلومتر ها راه رو برای دیدنم اومده بود گرم و صمیمی بود اون پسرم گفتن هاش
    هر قربون صدقه اش گوشت میشد به تن هر دومون
    داره میگه ، مهربانو جون اونم از بچگی های من از شیطنت های دخترونه م از اذیت هام از کل کل کردن هام با آرشام
    و من با یه لبخند گَل و گشاد دارم ساک دستی م رو می پیچم دیگه وقتشه بعد سه ماه دوری و غیبت برگردم کنار کسایی
    که دوستم دارن و برای اثباتش جاده ها رو می کوبن تا بهم برسن برای نبودم دلتنگن و این برای من یعنی خوده زندگی
    گوشم یه جایی بین مرد دوست داشتنی م و مادربزرگمه و خودم ما بین خرت و پرت های دور و برم ، ساکت شدن و چند ثانیه بعد
    - کمک نمیخوای ؟
    با لبخند ی که از ظهر زیادی برای خودنمایی میاد رو لبام جواب منفی میدم . درِ اتاق نه متری مهربانو بسته میشه من اون
    دختره خونده شده ی تو رمان هاتون نیستم نه خجالتی نه ترسو بلکه مشتاق
    - میگم آرام ....
    ساکت میشه ، گفتن چی اینقدر براش سخته ؟
    - جونه آرام
    - تو که می دونی یعنی باید برات گفته باشن که من ....
    - چیو ؟
    ای جون حقته چه زوری می زنه حرف بزنه مرده سی ساله رو به روم
    - این که تا حالا با کسی .... با کسی
    گـ ـناه داره دلم نمیاد ، بزارید یکم کمکش کنم
    - خوب آره می دونم
    می دونم براش زیادی سخته از بیماری گفتنش در برابره منه کنجکاو اما منم سعی دارم تو همه چی کنکاش کنم جز این یه مورد رو
    حرف نمیزنه قدم می زنه سمتم .... خیلی آروم جلو میاد ... ته دلم غنج میره از این پیش بینی شیرین
    میشه که کششی بهم پیدا کرده باشه ؟ میشه براش یه خواسته شده باشه ؟ یعنی دوره نقاهت تموم شد ؟ به این میگن بهبودی ؟
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    حریص ترش میکنم میرم عقب تر موذیانه می خنده ، یه قدم جلو از اون یه قدم عقب از من ... نه به در می خورم نه به دیوار
    مماس میشم با صندلی متحرک مهربانو بهم می رسه سـ*ـینه به سـ*ـینه م ایستاده چه خوبه که خیلی قد بلند نیس
    - پس می دونی ...
    - اوهوم
    خم میشه سمتم زانو تا می کنم برای نشستن زاویه رو کمتر می کنه زانوم خم تر میشه فضا کم میارم می خورم به کفی صندلی
    حرکت به جلو و عقب سریع صندلی ، میل و کاموای مهربانو سقوط میکنه به کف اتاق ، نکنه دونه هاش از تو میل در برن ؟
    من ... منِ دیوانه الان اینجا بین تجربه ی اولین ها دارم به چی فکر می کنم ؟ حماقت تا کجا ؟ این همه اجسام متحرک تنها چشمامون
    بهم ثابت و بی حرکته با دستاش از دو طرف صندلی به تکونش پایان میده
    - از عصر تا حالا با دیدنت دلم یه چیزی میخواد یه چیزی حس می کنم که بی تابم کرده یه میل و خواسته یه کشش ناخواسته
    - چرا امتحانش نمی کنی ؟
    حدس زاویه بینمون برام سخته چرا که هیچ وقت کشفیات انیشتین برام کاربرد نداشته من هیچ وقت تو درس ریاضی موفق نبودم
    فقط می دونم زیادی نزدیکه زیادی گرم . لب هاش فراتر از دیدم می ره ، موهای بیرون زده از شالم رو می بـ..وسـ..ـه چه جشنی گرفتن
    اون موهای تازه شامپو خورده و چه خوب شد که صبح شسته بودمشون باز چشماش قفل چشمام میشه هیچ فاصله ای نیس
    چشم راستم به چشم چپم حسودی می کنه این اصلا منصفانه نیس اشاره میکنم چشمک میشه اشاره به اون چشم بی نصیبم
    بـ..وسـ..ـه هاش ، لبخندش بوسیدنیه ، آها به این میگن عدالت ، وقتی پیشونی به پیشونی بهم می چسبیم سردی تنش
    رو حس می کنم نفساش اروم و منظمه پس جای نگرانی نیس
    - چطور بود ؟
    - محشر
    - اولین تجربه مون بود
    - حس خوبی داره عالمی داره
    - من خوراکی نیس....
    چه عیبی داره ادم با بـ..وسـ..ـه یارش ساکت شه ؟ چه عیبی داره که با حلقه ی دستام به دور گردنش نزارم فاصله بیفته بینمون ؟
    شیرین و دلچسب بود چون اینم اولین بار بود بیادموندنی بود چون سر آغازش اینجا بود ، سیراب نمیشم از وجودش از خواستنش
    ولی باید یادم باشه مردهِ من متفاوته و من با همین تفاوت می خوامش
    - فکر قلب منو نمی کنی زن ؟
    زن ؟ اونم من ؟ چه شیرین و خنده دار
    - مگه تو قلبم داری مرد ؟
    مرد رو کشیده و غلیط تزریقش می کنم ، می خوام شک و دو دلی اون احساس شرم از زوایای گوشه و کنارش محو شه بره
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    - فکر کنم تازه پنج شش ماه پیش شروع به کار کرده اظهار وجودش خیلی طول کشید
    - تلافی همش رو سرت در میارم ، دست منو میزاری بین صندوق عقبِ ماشین قراضه ات ؟
    وای خدای من این مردو قهقهه ؟ فدای خنده هات که اگه الان بمیرم بی هیچ حسرتی جوان مرگ شدم ، میگم حالا
    که ماله خودم شده سند شش دانگ مالکیت ش خورد به نام خودم عیبی نداره خودم ببوسمش ؟ تا اونجا که نفس نفس بزنه ؟
    بوسیدن با خندیدن جور در نمیاد
    - قراضه ؟ اونم ماشین من ؟
    - اون نون خامه ای رو که بهم ندادی یادم نرفته همه رو گذاشتم تو حسابت صبر کن
    قلبم میگه بخند زبونم چی میگه این وسط ؟ چرا داره با قلبم ساز مخالف می زنه ؟ چرا ازم می خواد سر به سرش بزارم ؟
    - منم بیکار نمی شینما
    - قبول تو مردِ عمل باش ببینم کی چوب خطش پر تره
    - من مرد عملم چه تو کارم چه تو رفت و امدم جدیدا چه تو ابراز علاقه م من بلد نیستم هیچ کاری رو زبونی رواج بدم
    - برعکس خواهر محترمه
    - اون فازش با من زمین تا آسمون فرق داره الان میگم اگه یه جاهایی به زبون نیومدم نزار پای بی احساسی بزار پای نابلدی
    سر تکون میدم
    - راه بیفتیم ؟ داره دیر میشه مامان مهربانو هم منتظره
    یه کار خونه قند و شکر با مدیریت جدید تو دل من افتتاح میشه یه سفر کوچیک با اون ماشین قراضه
    - سخت نیس این همه راه رو نیومده برگردی ؟ خسته ای کاش امشب رو می موندی
    - من از هیجان تا خود صبح می رونم فقط اگه میتونی برام یه کافی جور کن شنبه هم کار مهمی دارم باید حتما برگردم
    - چشم آقای گرفتار
    چه خوشمزه است جواب چشم گفتن هام باید بگم من دختر خوبیم که همیشه مودبانه جواب می دم چشم ، جفت چشمام رو می بـ..وسـ..ـه
    - چشمت روشن
     

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    مهربانو اون مادربزرگ پیرو فرتوت زودتر از ما کنار درختچه های تازه جوانه زده با اون سینی کوچیک تو دستش که با لرزش دستاش
    میگه بیشتر از این دم در نگهش نداریم برای بدرقمون ایستاده . یه کاسه با طرح گل سرخِ پر از اب با اون چند برگه سبز درخت نارنج
    ( درخت نارنج تو هر فصلی از سال سر سبزه ) داخلش یه قران کریم کوچیکم کنارش
    - مهربانو جون حلالم کن کلی بهت زحمت دادم
    - قربونت بشم ننه ای حرفو نزن تو رحمتی رحمت حلال تن درستی ایشالو ( ایشالا ) زنگ بزنی عروسی وعده م ( دعوت ) بگیری
    کیان لبخند پهن داره من گونه های گل مَن گلی
    - کیان مادر حواست به بچم باشه همه فامیل هس و همی یه دونه دلاراما
    - چشم مامان مهربانو به روی چشم
    - ننه عجله نکن کلی حرف و کار داری که باید بهش برسی آسه ( آهسته ) برو لـ*ـذت ای سفرو رُ ببر
    نگاه شیطنت امیز میندازه سمتم مردی که اشتباه فکر می کنه من اهل دیار خجالتم ، ابروی مرموز می ندازم بالا
    - برید برید به شیطنتتون برسید ، رسیدید یه زنگی بهم بزنید
    رو بوسی ، دست بوسی ، به سلامت خوش آمدی خدانگهدارت تموم شد حالا من موندم و یه مزدا 2 و یه صندلی دوست داشتنی
    اخ جون دارم به آرزوم می رسم کم کم داشت برام عقده می شدا . اوه اوه آقا رو ببین داره میاد درو باز کنه برام خوبه
    بیا بیا بیا وا این چرا داره می ره سمت در عقب نرو نرو میگم نرو
    - بیا یه ساعتی دراز بکش مهربانو گفت چند شبه درست نخوابیدی
    خواب اول و آخرمم برم حاضر نیستم پشت بشینم والا بعدِ سال و اندی میخوام به مراد دلم اگه بزاره برسم نمیزاره که
    کناره درو از دستش می کشم هولش میدم سر جاش با صدای خفیفی چفت میشه
    - صد سال میخوام اینجا بشینم
    در باز صندلی جلو در بسته ، با خنده ی قشنگش کنارم پشت فرمون می شینه و من حالم زیادی خوبه
    - می گفتی طاقت دوریم رو نداری ، خجالت که نداشت
    با این که داره برای خودش نوشابه باز میکنه اونم رو آش ولی باید یه جاهایی بی خیالی طی کرد
    - خجالت ؟ اصلا . البته که طاقت دوریت رو ندارم اونم از این لحظه به بعد در ثانی گفتی کلی حرف داریم بزنیم
    - رانندگی بلدی کمک کنی ؟
    - شرمنده تا آخرش باید خودت بگازی
    - نچ نچ خجالت نمی کشه دختر سی ساله ...
    -آقا آقا کجا با این سرعت ؟ سی رو از کجا در آوردی ؟ اصلا به من میاد ؟ تازه بیست و پنج کمتر هم بهم می خوره
    - چه فرقی می کنی 25 داداش 30
    - فرقش زمین تا آسمونه خصوصا برای یه خانم که یه روزم یه روزه . گفتی کلی حرف باهام داری منظورت گیر دادن به سن من بود ؟
    - نخیر گفتنی که زیاد دارم ولی این خانم 25 ساله خجالت نمی کشه با این سنش گواهی نامه نداره ؟
    - این خانمِ 25 ساله سه تا راننده شخصی داشته
    - بهرام شهرام آرشام درسته ؟
    - و یکی دیگه که جدیدا ...
    - و کیان که بنده باشم بله بخند بایدم بخندی تو نخندی کی بخنده اونم با داشتن چهار تا راننده شخصی
    گوشیش رو از جلوی صفحه کیلومتر بر می داره خیلی سریع شماره سیو شده رو تکرار می زنه و من زل زده به ضبط حرکاتش
    خیره میشم
     

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    - سلام خاله جان ... ممنون شما خوبید عمو خوبه ؟ ... بله با اجازتون .... میگم خاله جان تا من دخترتون رو میارم یکی از اون
    پیراشکی گوشت های خوشمزه تون رو درست می کنید ؟
    عالیه خیلی با سیاست داره میگه از شیراز راه افتادیم دلارام هم با خودم دارم میارم و صدای ریز مامانم که ذوق زدگی قاطیش شده
    - رو چشمم خاله ، تو رو خدا مراقب خودتون باشید ، خاله اروم و یواش بیا عجله نکن هر جا خسته شدی بزن کنار
    - چشم رو چشمم
    - هی هی مامانم منو زیاد می خواسته ولی شک ندارم پسریه
    لبخند زیادیه این روزای کیان باعث میشه من زیادی از این کلمه تکراری استفاده کنم . بهم می خنده یه نگاه خیلی کوتاه هم ضمیمه خنده شه
    - خاله دوست داره و ترجیح میده تو موضوعاتی که باهاش در میون میزاری اضهار نظر کنه تصمیم بگیره یا حتی راهنمایی ت کنه
    - همیشه از گفتن حقیقت بهش می ترسیدم اونم به خاطر برخورد تندش ولی انگار خیلی سال خودم رو عذاب دادم
    - خاله زودتر از اینا بو بـرده بود منتظر باز کردن سرِ حرف از زبون تو بود وقتی با خاله و عمو صحبت کردم وقتی خاله اجازه داد کنار در
    برای خدافظی آروم گفت " دلارام یه خورده نادونه ولی خیلی زیاد بهت علاقه داره " بهش گفتم رفتارت نشون نمیده
    یه چیزی گفت که آخ اخ دلم
    - لوس نشو بعدش
    - بعد رو بزار برای بعد خیلی چیزا هست که هم دلم می خواد بدونم هم دلم میخواد بدونی
    - بگو تا بدونم
    - فکر کردن بهت دقیقا از جایی شروع شد که خودت رو ازم قایم کردی تو همیشه برام اولی بودی مث اولین تبریک سال نو
    تازه از حموم اومده بودم داشتم می رفتم اتاقم که زنگ زدی تبریک گفتی خیلی گرم ولی من ... تو نشون دادن حس های خوب و بد اولین بودی
    الان که بهش فکر می کنم علاقه ی من به تو از زمانی که خیلی غلیظ کیان صدام کردی سر باز کرد وقتی با اون حالت از
    خونمون رفتی بهم ریختم حس اینکه تند برخورد کردم وجودم رو می خورد حتی شنیدن آهنگ که همیشه آرومم می کرد
    کاری ازش بر نیومد حرف بابا خیلی بهم برخورد این همه حرص و جوشش برام معنی نداشت ولی وای از روزی که امبولانس رو نشونم داد
    اعتراف می کنم دومین باری بود که برات نگران می شدم چقد خوب بود که خود بابا تو حرفاش گفت حالت در چه وضعیه
    وقتی کیانا به گوشم رسوند چه به سرِ چشمات اومده اونم از زور گریه فهمیدم تو هم مثل هر دختری یا هر انسانی
    گریه کردن هم بلدی
     

    دختران من

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/08
    ارسالی ها
    957
    امتیاز واکنش
    18,064
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    شیراز
    هفته ی اول فکر کردم داری ناز می کنی دلخوری و می خوای اینو نشون بدی ولی وقتی چهار هفته بعد خیلی اتفاقی
    و شانسی تو بهار خواب دیدمت که با یه شال قرمز با یه صورت بی رنگ و رو داری هوا می خوری چقد از خودم و تهمتم بدم اومد
    اون یدونه اشک خیلی تیز به چشمم اومد وقتی نگاهت رو خیلی سرد ازم گرفتی انگار یکی دست گذاشت رو گلوم
    تو ذهنم فریاد می زدن " این دختر همون دلارامه " خانم خیلی خوب می دونم برای ندیدنم پشت داداش و زن داداشت قایم شدی
    - ازت دلخور بودم
    - با بهرامن از پارک بازی بر میگشتی که از توی اون آینه دیدمت ، پشت درخت قایم شدی که منو نبینی چه با استرس پات رو
    تکون می دادی یادم نمی ره حواسم بود اون شنبه ی اول هفته که با بهرام بودی خودت رو کشیدی پشت ستون که باز من نبینمت
    اوج فاجعه برام وقتی بود که سوار آسانسور بودمُ تو سوار نشدی با خودم گفتم اینقدر برات غیر قابل تحمل شدم ؟
    برای خانم باید بگم اون شب مهمونی زورش اومد برام میوه بیاره یا شیرینی بهم تعارف کنه ؟ ( سر تکون میدم چونکه منتظر جوابه منه )
    همه رو دیدم فهمیدم حس کردم ولی یکم دیر اگه برات از همه چی میگم می خوام سوءتفاهمی بینمون نباشه حرفی نگفته
    نمونه
    - اون روز تو پارکینگ می خواستی یه چی بگی ، درسته ؟ برای رفتن خیلی دست دست می کردی
    - می خواستم حالت رو بپرسم . بزار ببینم اون روز تو پارکینگ با بهرام بودی سلام خداحافظی نکردی ، چرا ؟
    - بگم خودمم نمیدونم چرا باور می کنی ؟ هنوزم برای خودم سواله . چرا می خواستی دستم رو بزاری بین دره صندوق ؟
    - مریض هستم ولی روانی نیستم قصدش رو نداشتم می خواستم سر به سرت بزارم با شونه م مراقبت بودم
    بی مقدمه میگم خواسته ی دلم رو
    - لطفا قید آرش رو بزن ازش متنفرم خیلی خیلی زیاد
    - می دونم چه حسی بهش داری ولی باور کن نمی تونم اون شریک کاری منه ولی می تونم قول بدم هیچ نقشی تو زندگی
    شخصی م نداشته باشه بیمار بودن منو قبول کردی پس باید حال اونم درک کنی
    - نمیتونم زیادی پروئه خیلی رک حرف می زنه بعد از اون ... بعد از اون ...
    - قبل از اومدن سنگام رو باهاش وا کندم زیادی شوکه شد می گفت باور نمی کنم چرا دلارام ولی من اجازه ی هیچ دخالتی تو زندگیم
    بهش نمیدم ارش کسی نیست که تو بخوای نگران بودنش باشی تو فقط بخند مثل اون دختر
    اشاره اش رو دنبال می کنم می رسم به دختری که با یه لبخند زیبا کنار زنی میانسال منتظره بیرون آمدن ماشین شون از پمپ بنزینِ
    جدی اولتیماتوم میدم
    - اگه خندیدن منو می خوای به دخترای دیگه نگاه نکن
    و با کمال بدجنسی نارنگی ترش مزه رو جلو چشماش پوست می کَنم تا بسوزه چشمش نگاه دخترای دیگه نکنه
    - دلارام چشمم سوخت
    - سوزوندم تا دیگه یادت نره چشمت کجا می چرخه
    - همین که تو رو دیدم برو خدا رو شکر کن
    - حتما . سجده شکرم به جا میارم . بنزین ت رو که زدی معطل چی هستی ؟
    - یارو ماچ نمی گیره پول میخواد
    - خب بده بریم دیگه
    - ماچ یا پول ؟
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا