مامان ماکارانی پخته بود واسه ناهار...بقیه ناهار خورده بودن و فقط من مونده بودم یه بشقاب برداشتم و واسه خودم ماکارانی کشیدم....یکی از صندلیارو کشیدم کنار و نشستم...با میـ*ـل شروع به خوردن کردم خلی گرسنم شده بود صبحانه هم نخورده بودم...مامان اومد تو آشپزخونه نشست رو به روم حتما باهام حرف داره که اینطوری دقیق بهم نگاه می کنه....لیوان آب رو برداشتم و جرعه جرعه نوشیدم..
_وای به حالت اگه بخوای این دفعه مسخره بازی در بیاری با وقار لباس میپوشی با مثل خانوم رفتار می کنی و راستی سبک بازی هم نکن دیشب دیدم چطور با احسان دل و قلوه بیرون می دادی اینقدر با پسرا خودتو نگیر یکم سنگین باش!!
صورتشو برگردوند و پوزخند زد زیر لب چیزی گفت که نفهمیدم....نزدیک بود آب تو گلوم بپره ...تک سرفه ای کردم:مامان من با پسرخالم شوخی نکنم با کی بکنم؟احسان مثل داداشمه نه چیز دیگه!!
بلند شدم و بشقابم رو گذاشتم تو ظرفشور...اسکاجو ریکا زدم و کشیدم تو بشقاب....صدای مامان با طعنه همراه بود:مثل داداشت باشه معنی نداره که باهاش شوخی کنی دفعه اخرت باشه دوباره اخطار نمیدم به پسرای فامیل نزدیک نشو به هیچ وجه!! شیرو بستم و برگشتم سمتش و با لحن گلایه مند و تندی گفتم:مامان شما در مورد من چی فکر کردی؟فکر کردی با هر کی از پسرای فامیل حرف بزنم قصدی دارم؟یا همین احسان که خودتونم می دونید همبازی بودیم از کودکی الانم که بزرگ شدیم نمی تونید بهم بگید که ازش دور باشم و باهاش حرف نزنم همیشه داداشم بوده و هست!!
_وای به حالت اگه بخوای این دفعه مسخره بازی در بیاری با وقار لباس میپوشی با مثل خانوم رفتار می کنی و راستی سبک بازی هم نکن دیشب دیدم چطور با احسان دل و قلوه بیرون می دادی اینقدر با پسرا خودتو نگیر یکم سنگین باش!!
صورتشو برگردوند و پوزخند زد زیر لب چیزی گفت که نفهمیدم....نزدیک بود آب تو گلوم بپره ...تک سرفه ای کردم:مامان من با پسرخالم شوخی نکنم با کی بکنم؟احسان مثل داداشمه نه چیز دیگه!!
بلند شدم و بشقابم رو گذاشتم تو ظرفشور...اسکاجو ریکا زدم و کشیدم تو بشقاب....صدای مامان با طعنه همراه بود:مثل داداشت باشه معنی نداره که باهاش شوخی کنی دفعه اخرت باشه دوباره اخطار نمیدم به پسرای فامیل نزدیک نشو به هیچ وجه!! شیرو بستم و برگشتم سمتش و با لحن گلایه مند و تندی گفتم:مامان شما در مورد من چی فکر کردی؟فکر کردی با هر کی از پسرای فامیل حرف بزنم قصدی دارم؟یا همین احسان که خودتونم می دونید همبازی بودیم از کودکی الانم که بزرگ شدیم نمی تونید بهم بگید که ازش دور باشم و باهاش حرف نزنم همیشه داداشم بوده و هست!!