آقایون زحمت کشیدن صندلی از این ور و اونور جور کردن کنار میز جا دادن بزرگترها جای راحت تری برای نشستن دارن اما به ما
که می رسه صندلی ها تو حلق همن . کنار نجلا می شینم دست گرمش رو پام می شینه نگاهش می کنم لب می زنه خیلی آروم
- کلی غذای خوشمزه بخور
لبخندش دو طرفه میشه چشم و ابرو به معنای باشه براش میام البته اگه بوی عطر کیان که دقیقا میاد رو به روم می شینه بزاره
همگی جمع شدیم شروع کردیم وقتی دست آرشام سمت کیانا می ره تا پیراشکی گوشت بزاره براش می بینم اونم کنار برادرش
جا خوش کرده . کسی هم هست که ندونه تو دل آرشام خان چه خبره ؟ خب یه باره مشنستی کنارش دست و پای پول سازت رو هم این
همه به زحمت نمی نداختی . زیر چشمی دارم آقا کیان رو که دو تا از پیراشکی گوشت رو مهمون ظرف خودش می کنه
سینی سنگین فرانسوی مامان میاد سمتم جایی بین منو نجلا مخاطبش انگاری درو دیوار با همه ، هیچ نشونی از توجه به دستای
دراز شده اش تو صورتم نمایش نمیدم و نجلاست که تعارف کیان رو قبول دار میشه
- تشکر زحمت نکشید ، شما بفرمایید
داداش و زن داداشم که سهمیشون رو بر می دارن .....
- داداش اون پیراشکی رو به من میدی ؟
طعنه نجلا آروم ولی تکان دهنده ست خب اینم از دومی سومی هم خدا کریمه .
صدای قاشق و چنگال و جا به جا شدن ظرف ها به دست همدیگه رو دوست دارم حس زندگی داره یه تلاش بی پایان برای زندگی
واقعا اگه شکم نبود این همه تلاش هم نبودا . یکم نمک به این پلوی همیشه بی نمک مامان باید زد بابا فشار خون داره من که ندارم
یک .... دو .... سه ... صاحبش رو ندیده می دونم دستای کیه که با من هم زمان شده تا نمک پاش رو برداره خب منم در برابر
این به ظاهر آقا اصلا نیازی به خرج کردن ادب نمی بینم دست حلقه می کنم دور نمک پاش که دستای کیان بازم نا امید بر می گرده
اوفی چه نمکی دادم رو غذام چه به دلم می شینه ها
- مینو جون به خدا شرمنده م کردی یه رقمم کافی بود خودت رو این همه به زحمت انداختی
- چه زحمتی گفتم تا قبل از اینکه دلارام یه مدت رو بره شیراز بمونه دور هم باشیم
بالا آمدن سر کیان به سبب سرعتش به قدری زود تو اولویت رفت که نگاه متعجب و ترسون منم باهاش بالا اومد
که می رسه صندلی ها تو حلق همن . کنار نجلا می شینم دست گرمش رو پام می شینه نگاهش می کنم لب می زنه خیلی آروم
- کلی غذای خوشمزه بخور
لبخندش دو طرفه میشه چشم و ابرو به معنای باشه براش میام البته اگه بوی عطر کیان که دقیقا میاد رو به روم می شینه بزاره
همگی جمع شدیم شروع کردیم وقتی دست آرشام سمت کیانا می ره تا پیراشکی گوشت بزاره براش می بینم اونم کنار برادرش
جا خوش کرده . کسی هم هست که ندونه تو دل آرشام خان چه خبره ؟ خب یه باره مشنستی کنارش دست و پای پول سازت رو هم این
همه به زحمت نمی نداختی . زیر چشمی دارم آقا کیان رو که دو تا از پیراشکی گوشت رو مهمون ظرف خودش می کنه
سینی سنگین فرانسوی مامان میاد سمتم جایی بین منو نجلا مخاطبش انگاری درو دیوار با همه ، هیچ نشونی از توجه به دستای
دراز شده اش تو صورتم نمایش نمیدم و نجلاست که تعارف کیان رو قبول دار میشه
- تشکر زحمت نکشید ، شما بفرمایید
داداش و زن داداشم که سهمیشون رو بر می دارن .....
- داداش اون پیراشکی رو به من میدی ؟
طعنه نجلا آروم ولی تکان دهنده ست خب اینم از دومی سومی هم خدا کریمه .
صدای قاشق و چنگال و جا به جا شدن ظرف ها به دست همدیگه رو دوست دارم حس زندگی داره یه تلاش بی پایان برای زندگی
واقعا اگه شکم نبود این همه تلاش هم نبودا . یکم نمک به این پلوی همیشه بی نمک مامان باید زد بابا فشار خون داره من که ندارم
یک .... دو .... سه ... صاحبش رو ندیده می دونم دستای کیه که با من هم زمان شده تا نمک پاش رو برداره خب منم در برابر
این به ظاهر آقا اصلا نیازی به خرج کردن ادب نمی بینم دست حلقه می کنم دور نمک پاش که دستای کیان بازم نا امید بر می گرده
اوفی چه نمکی دادم رو غذام چه به دلم می شینه ها
- مینو جون به خدا شرمنده م کردی یه رقمم کافی بود خودت رو این همه به زحمت انداختی
- چه زحمتی گفتم تا قبل از اینکه دلارام یه مدت رو بره شیراز بمونه دور هم باشیم
بالا آمدن سر کیان به سبب سرعتش به قدری زود تو اولویت رفت که نگاه متعجب و ترسون منم باهاش بالا اومد