به نام دانای آشکار و نهان
سلام دوستان
ممنون از همه باید تشکر کنم از همه دوستان و هم کلاسی هام به ویژه کسایی که باعث شدن رمانم رو عوض کنم وجالب ترش کنم:aiffwan_light_blum:
دوم ممنون از همه کسایی که وقتشون رو میذارن تا رمانم رو بخونن
ودر آخر امید وارم که از رمانم خوشتون بیاد و اگه مشکلی داره به بزرگی خودتون ببخشید
رمان:کابوسی از بیداری
نویسنده:snow80
ژانر:ترسناک،معمایی،راز آلود
خلاصه:ضحی دختری۲۰ساله است که به دلیل اتفاقاتی که در زندگیش افتاده به شدت افسرده شده ومدتی هم هست که کابوس های عجیب و غریبی میبینه،کابوس هایی که امانش رو بریدن و آرا مشش رو به طورکل ازبین بردن،در طی این اتفاقات برادر و همسر برادرش تصمیم میگیرن که با ضحی به شهر نور (از توابع استان مازندران) سفر کنن تا حال ضحی بهتر شه ودر طی این مسافرت کابوس های ضحی به واقعیت تبدیل میشه و...
مقدمه:
سکوتی وهم انگیز
نهان است در پس این کابوس ها
سکوتی هم رنگ خون
هم جنس بامرگ
آری!سکوت تنها نشان برای راز های نهان انسان است
آخرین ویرایش: