** اریو **
برگشتیم خونه خاله پروانه و پرشان رفتن خونشون منو و مادرجون و مهرنوش هم اومدیم خونه ...ای پسر مهرنوش چیه بابا اسمش آناهید ...به قول مادرجون برام سخته بگم آناهید
مادرجون - اریو
- جونم ؟
مادرجون- مهرنوش نه نه اناهید رفته تو اتاقش؟
خندیدمو گفتم - اره رفته چطور؟
مادرجون- بیا بریم تو اتاق من باید باهات صحبت کنم
- چشم
- خب بفرمایید من سر و پا گوشم
مادرجون -ببین منو زن داییت به یه چیزایی شک داریم ولی هنوز مطمئن نیستیم
- خب چی هست؟
مادرجون- دختر دایییتو یادته ...اونی که کوچیک بود فقط یک سالش بود تو تهران گم شد؟
یکم فکر کردم و یادم اومد
- اره خب؟
مادرجون- زن داییت شک داره که اون دختر همین آناهید هست
- چییییییییی؟ وا مادر من مگه میشه؟
مادرجون - حالا که شده
- حالا زن دایی از کجا اینقدر مطمئنه
مادرجون- خب مادرجون اون یه مادره یه مادر که حسرت بچش رو دلش مونده بهتر از منو تو بچشو میشناسه
- اگه اشتباه کنه چی؟
مادرجون- من میگم که شک داریم فقط همین ولی ایشالا که درسته
- والا نمیدونم چی بگم
برگشتیم خونه خاله پروانه و پرشان رفتن خونشون منو و مادرجون و مهرنوش هم اومدیم خونه ...ای پسر مهرنوش چیه بابا اسمش آناهید ...به قول مادرجون برام سخته بگم آناهید
مادرجون - اریو
- جونم ؟
مادرجون- مهرنوش نه نه اناهید رفته تو اتاقش؟
خندیدمو گفتم - اره رفته چطور؟
مادرجون- بیا بریم تو اتاق من باید باهات صحبت کنم
- چشم
- خب بفرمایید من سر و پا گوشم
مادرجون -ببین منو زن داییت به یه چیزایی شک داریم ولی هنوز مطمئن نیستیم
- خب چی هست؟
مادرجون- دختر دایییتو یادته ...اونی که کوچیک بود فقط یک سالش بود تو تهران گم شد؟
یکم فکر کردم و یادم اومد
- اره خب؟
مادرجون- زن داییت شک داره که اون دختر همین آناهید هست
- چییییییییی؟ وا مادر من مگه میشه؟
مادرجون - حالا که شده
- حالا زن دایی از کجا اینقدر مطمئنه
مادرجون- خب مادرجون اون یه مادره یه مادر که حسرت بچش رو دلش مونده بهتر از منو تو بچشو میشناسه
- اگه اشتباه کنه چی؟
مادرجون- من میگم که شک داریم فقط همین ولی ایشالا که درسته
- والا نمیدونم چی بگم
آخرین ویرایش: