سخن پایانی:
نمیدونم باید بگم سلام یا خداحافظ! فاکتور که بگیریم میشه یه چیزی مثل های بای! به همین سرعت!
دوست داشتم یه سری چیزا رو آخر این رمان بگم.
اول از همه کسایی که من رو شرمنده کردن و منت گذاشتن و تا آخر این رمان همراهیم کردن، یه تشکر خیلی خیلی ویژه دارم. شاید اگه حضور شماها نبود، هیچ وقت شجاعت ادامه دادنشو نداشتم.
دوم از تموم کسایی که وقت گذاشتن و خط به خط این داستان رو با دقت خوندن و نقدش کردن هم یه تشکر دلبرانه میکنم. شاید اگه همون نقدهای شما نبود، اینقدر نکته یاد نمیگرفتم.
سوم از همه عزیزانی که قراره وقت بذارن و بخوننش هم سپاسگزاری میکنم. امیدوارم این رمان اونقدر خوب باشه که شرمنده وقت و چشمای خوشگل شما نشم.
در آخر میدونم این رمان نقطه ضعفهای زیادی داره و تمومش رو با جون و دل قبول دارم. قول میدم اگه باز جرئت کردم و قلم گرفتم دستم خیلی قویتر از این ظاهر شم.
همچنان دوستتون دارم◉‿◉
شقایق مهرلوس
نمیدونم باید بگم سلام یا خداحافظ! فاکتور که بگیریم میشه یه چیزی مثل های بای! به همین سرعت!
دوست داشتم یه سری چیزا رو آخر این رمان بگم.
اول از همه کسایی که من رو شرمنده کردن و منت گذاشتن و تا آخر این رمان همراهیم کردن، یه تشکر خیلی خیلی ویژه دارم. شاید اگه حضور شماها نبود، هیچ وقت شجاعت ادامه دادنشو نداشتم.
دوم از تموم کسایی که وقت گذاشتن و خط به خط این داستان رو با دقت خوندن و نقدش کردن هم یه تشکر دلبرانه میکنم. شاید اگه همون نقدهای شما نبود، اینقدر نکته یاد نمیگرفتم.
سوم از همه عزیزانی که قراره وقت بذارن و بخوننش هم سپاسگزاری میکنم. امیدوارم این رمان اونقدر خوب باشه که شرمنده وقت و چشمای خوشگل شما نشم.
در آخر میدونم این رمان نقطه ضعفهای زیادی داره و تمومش رو با جون و دل قبول دارم. قول میدم اگه باز جرئت کردم و قلم گرفتم دستم خیلی قویتر از این ظاهر شم.
همچنان دوستتون دارم◉‿◉
شقایق مهرلوس