از تهران خارج شدیم . تو جاده ای خلوت نگه داشت. ماشین رو خاموش کرد و سرش رو ، روی فرمون گذاشت. بهش خیره بودم که زمزمه کرد:
-تا حالا عاشق شدی؟
تعجب کردم
_ نه!
خندید.
_ خوش به حالت!
کمی مکث کرد وبعد ادامه داد:
_ من چرا،یه بار! همون یه بار کافی بود تا همه چیم نابودشه!
چشام گردتر شد،این مرد و عاشقی؟؟
_ واقعا؟
سرشو بلند کرد،تو چشمام خیره شد و گفت :
_ بهم نمیاد؟
تند و سریع گفتم:
_ نه،منظورم این که...
لبخند تلخی زد، گفت:
_دلم خیلی پره،از همه چی ،همه کس! دلم میخواست با یکی حرف بزنم. نمیدونم چرا اومدم سراغ تو!
و بعد بی مقدمه گفت:
_عاشق شدم.۲۳ سالم بود. زیبا و معصوم بود؛ مثل یه فرشته،اونقدر دوستش داشتم.همیشه بهترین چیزا رو براش فراهم میکردم!میگفت عاشقمه منم باور کردم.پاکان مغرور شده بود شاد و سرزنده!۱ سال باهم بودیم.بعد به خانواده هامون اطلاع دادیم.همه چی عالی بود،اون هر لحظه؛ منو بیشتر عاشق میکرد و من انگار تو بهشت بودم.تا اینکه تو دوران نامزدی یه روز اومد گفت پاکان من دیگه دوستت ندارم! یعنی از اول نداشتم،واسه اجبار بود باور کن.من عماد،پسر داییم رو دوست دارم!
صدای مردونه اش میلرزید.به حالی شدم.دستم رو رو دستش گذاشتم تاشاید آروم شه و منم آرامشی تجربه کنم. این روزا کنار پاکان مردی که از جنس احساس بود!
-تا حالا عاشق شدی؟
تعجب کردم
_ نه!
خندید.
_ خوش به حالت!
کمی مکث کرد وبعد ادامه داد:
_ من چرا،یه بار! همون یه بار کافی بود تا همه چیم نابودشه!
چشام گردتر شد،این مرد و عاشقی؟؟
_ واقعا؟
سرشو بلند کرد،تو چشمام خیره شد و گفت :
_ بهم نمیاد؟
تند و سریع گفتم:
_ نه،منظورم این که...
لبخند تلخی زد، گفت:
_دلم خیلی پره،از همه چی ،همه کس! دلم میخواست با یکی حرف بزنم. نمیدونم چرا اومدم سراغ تو!
و بعد بی مقدمه گفت:
_عاشق شدم.۲۳ سالم بود. زیبا و معصوم بود؛ مثل یه فرشته،اونقدر دوستش داشتم.همیشه بهترین چیزا رو براش فراهم میکردم!میگفت عاشقمه منم باور کردم.پاکان مغرور شده بود شاد و سرزنده!۱ سال باهم بودیم.بعد به خانواده هامون اطلاع دادیم.همه چی عالی بود،اون هر لحظه؛ منو بیشتر عاشق میکرد و من انگار تو بهشت بودم.تا اینکه تو دوران نامزدی یه روز اومد گفت پاکان من دیگه دوستت ندارم! یعنی از اول نداشتم،واسه اجبار بود باور کن.من عماد،پسر داییم رو دوست دارم!
صدای مردونه اش میلرزید.به حالی شدم.دستم رو رو دستش گذاشتم تاشاید آروم شه و منم آرامشی تجربه کنم. این روزا کنار پاکان مردی که از جنس احساس بود!
آخرین ویرایش توسط مدیر: