ازخواب ناز باصدای نکره ی فاطی بلند شدم
بلند شدم و یدونه محکم زدم پس کلش اون نامردی نکرد و با اون دست سنگینش زد رو پیشونیم
همینجوری درحال جنگیدن و بزن بزن بودیم، که آخر فاطی تسلیم شد
درحالی که نفس نفس میزد گفت خاک تو سر وحشیت کنن ...
_تو که از من وحشی تری
_نفرمایید استاد
با غیض گفتم حالا فرمایشت چی بود؟؟؟
بلند شدو موهاش و باز کرد
درحال مرتب کردن موهاش بود و گفت : همه خونه باباجون اند گفتم بیام توئه خر و از خواب بیدار کنم باهم بریم
ای بابا ، بازم باید این پیرمرد رو ببینم .
بلند شدم درحالی که به طرف سرویس میرفتم گفتم : بریم
سریع لباسام و عوض کردم و موهام و شونه کردم ..
بدون صبحانه از خونه زدم بیرون و باهم رفتیم خونه آقا جون
بعد از سلام علیک همه رفتن طرف سالن غذاخوری
فکر کنم منتظر ما بودن ، مرسی احترام ..
من و فاطی ام داشتیم میرفتیم که صدای در اومد ،
برگشتم دیدم که آرتان اومد، حتما تازه از بیمارستان اومده بود ....
اوهوع !!!!!!!
کت و شلوارت تو حلقم آقای دکتر
نازنین کتش و ازش گرفت و آرتان به سمت ما اومد
به فاطی سلام کرد من گفتم :
_سلام آقای مردم آزار
تک خنده مردونه ای کرد و گفت : سلام زلزله
آرتان به طرف سالن رفت ولی من خشک شده بودم ،
اون از کجا لقب مسخره منو میدونست
فاطی دستم و کشید و درحالی که به طرف سالن میرفت گفت موضوع چیه؟؟؟؟
گفتم بعدا بهت میگم.
.........
بلند شدم و یدونه محکم زدم پس کلش اون نامردی نکرد و با اون دست سنگینش زد رو پیشونیم
همینجوری درحال جنگیدن و بزن بزن بودیم، که آخر فاطی تسلیم شد
درحالی که نفس نفس میزد گفت خاک تو سر وحشیت کنن ...
_تو که از من وحشی تری
_نفرمایید استاد
با غیض گفتم حالا فرمایشت چی بود؟؟؟
بلند شدو موهاش و باز کرد
درحال مرتب کردن موهاش بود و گفت : همه خونه باباجون اند گفتم بیام توئه خر و از خواب بیدار کنم باهم بریم
ای بابا ، بازم باید این پیرمرد رو ببینم .
بلند شدم درحالی که به طرف سرویس میرفتم گفتم : بریم
سریع لباسام و عوض کردم و موهام و شونه کردم ..
بدون صبحانه از خونه زدم بیرون و باهم رفتیم خونه آقا جون
بعد از سلام علیک همه رفتن طرف سالن غذاخوری
فکر کنم منتظر ما بودن ، مرسی احترام ..
من و فاطی ام داشتیم میرفتیم که صدای در اومد ،
برگشتم دیدم که آرتان اومد، حتما تازه از بیمارستان اومده بود ....
اوهوع !!!!!!!
کت و شلوارت تو حلقم آقای دکتر
نازنین کتش و ازش گرفت و آرتان به سمت ما اومد
به فاطی سلام کرد من گفتم :
_سلام آقای مردم آزار
تک خنده مردونه ای کرد و گفت : سلام زلزله
آرتان به طرف سالن رفت ولی من خشک شده بودم ،
اون از کجا لقب مسخره منو میدونست
فاطی دستم و کشید و درحالی که به طرف سالن میرفت گفت موضوع چیه؟؟؟؟
گفتم بعدا بهت میگم.
.........
آخرین ویرایش: