کامل شده رمان سفید مثل قطب جنوب زیبای من|نویسنده مهنا کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع مهنا
  • بازدیدها 8,069
  • پاسخ ها 67
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

مهنا

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/30
ارسالی ها
390
امتیاز واکنش
3,098
امتیاز
573
روزی که جاگر و پدرش به خونه ی ما اومدن واقعا جالب و دیدنی بود. تقریبا به جز من و جاگر کس دیگه ای تو اون جمع حرف کس دیگه ای رو نمی فهمید.
به اصرار من، جاگر مثل هر داماد دیگه ای کت و شلوار مشکی پوشید. یه دسته گل بزرگ خریدو همراه با پدرش که کاملا به خودش شباهت داشت به خونه ی ما اومدن. پدر جاگر تا حدودی میتونست انگلیسی صحبت کنه. برخلاف پسرش پیرمرد آروم و کم حرفی بود. یه آلمانی اصیل. بور با صورتی کشیده.
تو مراسم، من شده بودم مترجم. بابا هم ازم قول گرفته بود که همه چی رو صحیح و بدون سانسور ترجمه کنم. شقایق و مامانی خیلی ازجاگر خوششون اومده بود اما بابا دودل بود.
جاگر به بابا گفت که میخواد توی ایران زندگی کنه. گفت که میخواد خلبانی رو ادامه بده و حاضره برای من هرکاری بکنه.
پدر جاگر هم که کلا باهرچیزی موافق بودو بیشتر ترجیح میداد از باغ وحش من دیدن کنه.
جاگرو پدرش یک هفته ای تو ایران موندن. همه جای شهرچرخوندیمشونو مهمون نوازی ایرانیارو به نحو احسنت بهشون نشون دادیم.
بعد از یک هفته جاگر همراه پدرش به آلمان برگشت تا اقدامات لازم رو برای تحویل مدارکش و انتقال شغلش به ایران انجام بده.
من و جاگر هم مثل هر عروس و داماد دیگه ای برای شروع زندگی مشکلاتی داشتیم. به خصوص که ما هنوز سرکار نرفته بودیمو پولی تو دست و بالمون نبود. اما بابا بازم مثل همیشه مثل یه کوه پشتم بودو کمکمون کرد.
کار جاگر درست شدو به عنوان خلبان تو کشور من شروع به کار کرد. کارمن هم توی مدرسه مثل سابق شروع شد. تا زمانی که منو جاگر خونه ای داشته باشیم قرار بر این شد که باهم پیش مامان و بابا زندگی کنیم.
بعد از اینکه همه چی به خوبی و درستی انجام شد بابا به عمو منصور خبر دادو همه چی رو براش گفت.
جاگر اشهد گفتو مسلمون شد. بهش یاد دادم نماز بخونه و با خیلی از آداب دیگه ی دینم آشناش کردم.
یک سال بعد از مراسم خواستگاری و جور شدن همه چی با حضور اعضای خانواده ی من و پدر جاگر یه جشن کوچیک و خودمونی گرفتیمو من و جاگر زن و شوهر شرعی و قانونی شدیم.
زن بیژن هم توی جشن حضور داشت. و البته پسر بیژن. پسری هم اسم بیژن با همون چشما. انگار که خود بیژن هم توی جمعمون حضور داشت.
به اصرار مامانی و بابا زندگیمونو توی همون خونه و کنار اونا شروع کردیم.
یه زندگی آرومو پر از عشق.
برای ماه عسلمون هم رفتن به ایتالیا و دیدن ونیز رو انتخاب کردیم.
بعد از برگشتن از ماه عسل و افتادن روی روال عادی زندگی، دستنوشته ها و خاطرات خودمو جاگرو تنظیم و ویراش کردمو به شکل یه کتاب در آوردم. به دو زبون ایرانی و انگلیسی و همراه با جاگر کتابمونو چاپ و منتشر کردیم.
کتابی که دو قسمت داشت. قسمتی مربوط به خاطراتمون از زندگی در قطب و قسمتی مربوط به اطلاعات علمی زیستی جغرافیایی در رابـ ـطه با قطب جنوب.
اسم کتابو هم گذاشتیم: سفید مثل قطب جنوب زیبای من.
الان خوشبختم. خوشحالم. نه اینکه هیچ مشکلی توی زندگیم نباشه. نه، مثل هر آدم دیگه ای روزهای سخت دارم. روزهای شاد دارم. خنده داریم، گریه داریم. قهر داریم، آشتی داریم و البته سه تا بچه اما الان میدونم توی هر سختی و رنجی یه نوری پیدا میشه که تاریکی هارو از بین میبره و به امید همون نوری که مثل شفق قطبی توی آسمون زندگیمون رد میشه باید تاریکی ها و مشکلاتو تحمل کنیمو امید داشته باشم.

پایان
12/6/94
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • YASHAR

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/25
    ارسالی ها
    3,403
    امتیاز واکنش
    11,795
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    تهران
    _guU_guU_guU_guU_guU_guU_guU
    خسته نباشید امیدواریم در آسمان نویسندگی ستاره ای درخشان باشید

    منتقل شد به قسمت رمان های کامل شده:25:

    گروه تالار کتاب
     

    maryam khanoom

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/29
    ارسالی ها
    138
    امتیاز واکنش
    343
    امتیاز
    206
    محل سکونت
    مشهد
    عزیزم تبریک میگم...عالی بود:61:
     

    rahi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/12
    ارسالی ها
    387
    امتیاز واکنش
    585
    امتیاز
    0
    خسته نباشی عزیزممنتظر یه رمان زیبای دیگه هستم مهنا جان
     

    ♥MASTANE♥

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    4,316
    امتیاز واکنش
    3,789
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    شیراز
    خسته نباشی عزیزم
     

    *همتا*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/23
    ارسالی ها
    1,787
    امتیاز واکنش
    6,491
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    بام ایران
    خسته نباشی مهنا جان
    رمان خوبی بود
     

    YASHAR

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/25
    ارسالی ها
    3,403
    امتیاز واکنش
    11,795
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    تهران
    144619095596511.jpg

     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا