مهسای نازنین! سلام و سپاس، بسیار عالی بود و رمان دقیقا در جایی درست و مناسب پایان یافت؛ چه خوبه که زوج ها بی دلیل همدیگر رو دوست داشته باشن، لـ*ـذت بردم. براتون آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.
مرسی مهسای عزیزم
بی نهایت دلم برای خودت وحنای مظلوم تنگ میشه
گاهی وقتا باهاشون زندگی کردم وممنون از خوشی هایی که باهاشون داشتیم
منتظر رمان بعدیت هستم
سال نوتم پیشاپیش مبارک باشه بهترین هارو برات ارزو میکنم
یکم غمگینم یکم خوشحال از تموم شدن این رمان که شاید واسه خیلیا مثل من فقط یه قصه نبود اما به هرحال امیدوارم همیشه موفق باشی دوست خوبم :)
سلام،خدا قوت
به پایان رسیدن رمانتون رو بهتون تبریک می گم.رمان خوب و قشنگ و جالب و جذابی بود از خوندنش لـ*ـذت بردم،امیدوارم بتونید به زودی زود چاپش کنید.ان شاءالله در همه ی عرصه ها مخصوصا نویسندگی مؤفقیت های بزرگی کسب کرده و محبوبیت و شهرت جهانی پیدا کنید و آثارتون به چاپ بسیار زیاد برسه.ان شاءالله قلم تون سبز و مانا. :aiwan_light_blum:ss:aiwan_light_blum:ss:aiwan_light_blum:ss
سال نو پیشاپیش مبارک،ان شاءالله بهترین و شیرین ترین سال عمرتون رو پیش رو داشته باشید و اتفاقات فوق العاده عالی رو تجربه کنید.با آرزوی بهترین ها و بهترین آرزوها.همیشه عشق باشد،همیشه برکت.یا علی :aiwan_light_give_rose:
مهسای عزیزم تبریک برای به سرانجام رسوندن قصه ی حنا و عماد.
قبل ها که چند بار بین رمان وقفه های طولانی افتاد ، هر بار فکر می کردم ردیف کلاغ ها هم به رمانهایی پیوسته ک نویسنده شون ولشون کرده و قصد ادامه دادنشون رو نداره
و من حنا و عمادی رو تصور می کردم که توی دنیای قصه ها بلاتکلیف رها شدن :(
اما الان خوشحالم که در اسپیلی کنار هم ایستادن ، با یه عشق باشکوه که قراره تا ابدیت جاری باشه.
ممنون از اینکه افکار و نوشته های زیباتو با ما سهیم شدی ❤
بسیار بسیار ردیف کلاغ ها رو دوست داشتم و دارم و خیلی امیدوارم که به چاپ برسه تا بتونم هدیه ش کنم به کسانی که دوستشون دارم .
به امید روزهای بهتر برای خودت و قلمت ❤
سلام و خسته نباشید ...رمان ردیف کلاغ ها یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم.
من و همه خواننده های این رمان فرازو نشیب های زندگی حنا و عماد رو با همه ی وجودمون حس کردیم …فهمیدیم و باهاشون همدردی کردیم…
امیدوارم با قلم قوی تر و جذابتری برگردین …
سال نو هم پیشاپیش مبارک …