- عضویت
- 2016/03/31
- ارسالی ها
- 464
- امتیاز واکنش
- 2,169
- امتیاز
- 361
لبخندی به روش زدم و گفتمم:کار خوبی کردی خواهر یکی یدونه من قربونت بشم من...
_خدانکنه عشقممم...
_ولی میگما نیاز....
_جووون نیاز!!؟؟
_خوبه دیگه واسه من از این به بعد چترم باز همش پیش شماهاممم...هرجا برید باهاتون میاممم...
_اتفاقا در این مورد یه گفت و گو حرفه ای با آرتان داشتیمم...
تعجب کردم با خنگی تمام گفتم:واقعععااا!!؟؟!!
_آره بابا جووون تو بهش گفتم من بدون نگاه جایی نمیام....
_خب!!؟؟
نیاز لبخند خبیصانه ای زد و گفت: آرتانم گفت من بدوون بهراد جایی نمیام...این شد که تصمیم گرفته شد یا باید دوتایی مارو همراهی کنید یا هم که هیچی دیگه....
پس گردنی به نیاز زدم و گفتم:دختره چشم سفید منو مسخره می کنی!!!؟؟؟
_اااا نه به جووون نگاه....اینو گفت و خندید....
_من بمونم تو خونه بپوسم بهتر از اینه با اون چلغووووز خااان جایی بیام ایششش چلغوووز ایکبیری نچسب.... _خیله خب حالا توام خیلی دلتم بخواد....
_اه اه حالا که نمی خواد...
_یه نگا به دخترای کلاسمون بنداز از خداشونه فقط یه لبخند بهشوون بزنهه...
_منظورت پوزخنده مسخرشه دیگه!!!
_حالا...هرچییی....چشمکی زد و گفت:ولیی ایشوون فقط یه نفرو میبینه انگار(به من اشاره کرد)
کوسن مبل رو گرفتم و گفتم:نیاز بخدا با این همچین میزنم تو سرت بری با برف سال دیگه نه سال دیگشم بر نگردیا!!!!!
_خب دروغه مگه...
_بله چرت و پرت میگی برو بخواب خواهرجون انگار خوابت میاد....
_صبر کن حالا بهت ثابت می کنم...نمیگم دوستت داره یا عاشقته اما تو واسش خیلی مهم و با ارزشی....
_می خوام صد سال سیاه نکنی....
انگار سرش خورده به جایی این خواهر مام والاه چشم نداریم همدیگرو ببینیم....
_خدانکنه عشقممم...
_ولی میگما نیاز....
_جووون نیاز!!؟؟
_خوبه دیگه واسه من از این به بعد چترم باز همش پیش شماهاممم...هرجا برید باهاتون میاممم...
_اتفاقا در این مورد یه گفت و گو حرفه ای با آرتان داشتیمم...
تعجب کردم با خنگی تمام گفتم:واقعععااا!!؟؟!!
_آره بابا جووون تو بهش گفتم من بدون نگاه جایی نمیام....
_خب!!؟؟
نیاز لبخند خبیصانه ای زد و گفت: آرتانم گفت من بدوون بهراد جایی نمیام...این شد که تصمیم گرفته شد یا باید دوتایی مارو همراهی کنید یا هم که هیچی دیگه....
پس گردنی به نیاز زدم و گفتم:دختره چشم سفید منو مسخره می کنی!!!؟؟؟
_اااا نه به جووون نگاه....اینو گفت و خندید....
_من بمونم تو خونه بپوسم بهتر از اینه با اون چلغووووز خااان جایی بیام ایششش چلغوووز ایکبیری نچسب.... _خیله خب حالا توام خیلی دلتم بخواد....
_اه اه حالا که نمی خواد...
_یه نگا به دخترای کلاسمون بنداز از خداشونه فقط یه لبخند بهشوون بزنهه...
_منظورت پوزخنده مسخرشه دیگه!!!
_حالا...هرچییی....چشمکی زد و گفت:ولیی ایشوون فقط یه نفرو میبینه انگار(به من اشاره کرد)
کوسن مبل رو گرفتم و گفتم:نیاز بخدا با این همچین میزنم تو سرت بری با برف سال دیگه نه سال دیگشم بر نگردیا!!!!!
_خب دروغه مگه...
_بله چرت و پرت میگی برو بخواب خواهرجون انگار خوابت میاد....
_صبر کن حالا بهت ثابت می کنم...نمیگم دوستت داره یا عاشقته اما تو واسش خیلی مهم و با ارزشی....
_می خوام صد سال سیاه نکنی....
انگار سرش خورده به جایی این خواهر مام والاه چشم نداریم همدیگرو ببینیم....