کامل شده رمان تاوان انتقام| نویسنده باران155 کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع M.N.OO
  • بازدیدها 6,749
  • پاسخ ها 46
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

M.N.OO

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/07/15
ارسالی ها
161
امتیاز واکنش
2,202
امتیاز
336
محل سکونت
المان-هانوفر
با این حرفم انگار عصبی شدوداد زد:
خفه شو باران خفه شو !مگه اینکه از جنازه ی من رد بشی بخوای این کارو بکنی.
این چرا این طوری کرد من که باهاش شوخی کردم پس چرا؟
منو تحویل پلیس اینتر پل دادنو رفتن پایین داشتن میرفتن تو پارکینک که زود برگشتم طرف
پلیس مراقبمو گفتم:
آقا ما باید دنبالشون بریم اونا دارن میرن دنبال یه قاتل اگه چیزیشون بشه شما مسئولین.
با تعجب گفت:دنبال یه قاتل؟
زود گفتم: آره اسمش جاستین اندرسونه.
با چشمای گرد شده زود بیسیمو برداشتو گزارش داد و بعد رو به من گفت:
زود باش باید آدرسشونو بهمون بگی.
سرمو تکون دادمو ادرسو بهش گفتم.
بعد درست دو روز زود سوار هلی کوپتر شدیم پنج تا هلی کوپتر پر از افراد گروه ویژه,
داشتیم واسه کمک به اون دوتا احمق میرفتیم.
با اصرارای من مجبور شدن منم با خودشون ببرن.درست پنچ دقیقه بعد هلی کوپترها از
جاشون پاشدنو به طرف نیویورک راه افتادیم.

((آرشام))
-هه!جناب سرگرد فکر میکردی میتونی منو به این آسونیا گیر بندازیو ازم انتقام بگیری؟
:خفه شو کثافت تا نزدم نفلت نکردم.
-اوه اوه ببین کی داره منو تحدید میکنه هه مرغ تو قفس.
نگاهی به ماهیار انداختم بیهوش شده بود لعنتی اونقدر کتکش زده بودن که خونریزی داخلی
کرده بود.
-خوب جناب سرگرد دوست داری چی بدونی از مرگ پدرو مادرو آبجی خوشگلت.
:اون گالتو ببند عوضی اسم اونارو به زبون نجست نیار.
یه لحظه یه طرف صورتم سوخت.و بعد فریاد اون:

ولی خوب داستان مرگ خانوادت شیرین تر از تلخی حرفاته.خوب یادمه وقتی رگ دستای
پدرتو زدمو بعد حلق آویزش کردم آخرش با اسلحه تمام بدنش رو سوراخ سوراخ کردم
مادرت جیغ میزدو میگفت ولش کنم.خواهرت به خاطر دیدن اون صحنه لال شد حیف
صدای خوبی داشت تو فکر فروشش به شیخای عرب بودم ولی خوب دیگه سرنوشتش مرگ
بود نخواستم زیاد درد بکشه به خاطر همین از پشت بوم هشتاد طبقه انداختمش پایین .
قهقه ای زدو ادامه داد:
ولی حیف وقتی داشت سقوط می کرد صداش وا شدو از ته دل جیغ کشید.
:خفه شو کثافت عوضی دهن نجستو ببند.
از چونم گرفتو با حرص گفت:
هنوز تموم نشده مادرت تنها موند هه ! بازم نخواستم عذاب بکشه انداختیمش جلوی گرگا
تیکه پارش کردن.
چشمام قرمز شده بود رو بهش گفتم:
کثافت رذل گالتو ببند.میکشمت نابودن می کنم.
-چه طور میتونی همچین حرفایی رو بهم بزنی عوضی توی کثافت خر کی باشی؟؟؟
خواست چیزی بگه که صدای دخترونش تو جام میخکوبم کرد.
-درسته شاید آدم نباشه ولی فرشتستو خدارو شکر تو اون دنیا به خاطر سگ بودنت بهت
سجده نکرده.
برگشت طرفشو با صدای بلند قهقه زد:
اِوَلا امشب شب عشق و حال منه با شما ها.
-خفه شو کثافت امشب شب آخر عمرته جونتو میگیرم.
زود اسلحشو گرفت بالا که همزمان با اون جاستینم اسلحشو در آورد و دوتاشون باهم شلیک
کردن.
با صدای بلند فریاد زدم: باراااااااااااااااااان
 
  • پیشنهادات
  • M.N.OO

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/15
    ارسالی ها
    161
    امتیاز واکنش
    2,202
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    المان-هانوفر
    گلوله ی باران درست خورده بود پیشونیه اون عوضی و گلوله ی اونم خورده بود به شونه ی باران.
    با زور پاشدو اومد طرفم چاقو رو از جیبش در آورد و در حالی که سعی میکرد طناب دستامو باز کنه گفت:
    -پسره ی گنده... خج..خجالت نمیکشه...دا..داد میزنه.
    دستمو باز کردو داشت میوفتاد که زود گرفتمش و با صدایی که از زور بغض دورگه شده بود گفتم:
    بارانم...عزیزم...چیزیت نشده خوب نجاتت میدم خانومم دووم بیار.
    خنده ای کردو گفت:
    -الان این ....قر..قربون صد..صدقه هاتو پایه چی بذا..رم؟
    با تموم وجودم داد زدم :
    پای عشقی که بهت دارم.من عاشقتم باران تو حق نداری منو تنها بذاری.
    نگاهش غمگین شد و با لبخند محوی گفت:
    تنهات نمیذارم.
    و بعد آروم چشماشو بست با بسته شدن چشماش وحشت کردم زود نبضشو گرفتم میزد پس
    هنوز زنده بود زود بغلش کردمو پاشدم دویدم بیرون پلیس ریخته بود اونجا زود داد زدم
    :کمک کنین.


    ((دوماه بعد))
    :ولم کنین من نمیذارم بکشینش نمیذارم عشقمو بکشین.ماهیار با نگرانی نگاهی بهم انداخت
    و گفت:
    آرشام بس کن دوماهه الان تو کماست دیگه هیچ امیدی نیست.
    با خشم بهش نگاهی انداختمو گفتم:
    واسه تو امید بود اونوقت واسه باران امید نیست.ولم کن نمیذارم بارانمو بکشین.
    -آقا کمی منطقی باشین ایشون الان دوماهه بی هوشه و تنها داره با دستگاه نفس میکشه.
    :خفه شو!
    زود رفتم طرف اتاق مراقبت های ویژه و درشو باز کردمو رفتم کنار تختش و با تموم
    وجودم داد زدم:
    نامرد تو که گفتی تنهام نمیذاری پاشو ببیین من آرشام تهرانی پسر مغروری که برای
    خانوادش به جز تو خلوتش گریه نکرد داره واسه تو جلوی یه لشکر گریه میکنه.
    پاشو پاشو بگو تنهام نمیذاری پاشو.
     

    M.N.OO

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/15
    ارسالی ها
    161
    امتیاز واکنش
    2,202
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    المان-هانوفر
    دکترا اومدن و به زوربردنم بیرون واقعا دیگه داشتم از حال میرفتم همونجا رو زانو هام افتادم رو زمین اشک صورتمو پر کرده بود ...چقدر بی احساس میروی ای نامرد مگر چقدر باید جان میدادم تا میفهمیدی دوستت دارم.........................یک ماه بعدبا بی احساس ترین نگاه دنیا زل زده بودم بهش چقدر رنگش شبیه دنیای منه پیشونیمو روش میزارم چقدر سرده ...تو سرد نبودی باران چرا جات این همه سرده ....شبا سردت میشه عزیزم میخوای پیشت بمونم میترسی نه؟از سرمای بی روح اینجا اره...یادته چقدر دنیای خکستری چشمات دلمو میلرزوند یادته نه چون منه احمق اخرش بهت گفتم اخر بهت گفتم که دوستت دارم..ولی تو هم نامرد بودیا گفتی تنات نمیزارم ولی...بارانم نفسم اینجا ترسناکه عزیزم اره؟پاشو با هم بریم خونمون پاشو ....پیشونیمو از سرمای وجود مکانش جدا میکنم اب رو رو میریزم ...چرا تنهام گذاشتی نامرد هان؟منه احمق منه بیشعور نباید میزاشتم باهام بیای نباید تورو وارد این بازی میکردم نه...به اغوشت نیاز دارم باران به اغوش گرمت که بهم ثابت کنه نرفتی ,نرفتی و تنهام نزاشتی...به اسمون سرد و تاریک شب نگاه میکنم دیوونم؟دیوونم که الان اینجام؟اره دیوونه ی این زندگیم که الان زیر خروار ها خاکه...رو به اسمون فریاد کشیدم:خدا بازم بازیم دادی ؟بازم منو از خودت روندی؟اره؟من که برگشتم من که دوباره بهت دل بستم حالا دوباره یه دلیل دیگه برا زندگیمو خاک کردی هان؟باارانمو گرفتی ازم ارهه؟صدای رعدو برق و بارش قطره قطره ی باران حالم را دگرگون تر کرد...به همون جای سرد نگاه میکنم همون جایی که زندگیم توش خوابیده...میترسی بارانم؟از صدای این رعد میترسی دیدی خدا بزرگ نیست دیدی با این که دوسش داشتی منو بهش برگردوندی بازم بهت رحم نکرد دیدی؟قطره های بارون خیسم کردخ بارانم اما من تو رو می خوام نه این بارونو این بارون سرما داره میلرزونه من تو رمی خوام..زندگیم گرمای دنیام نباشی یخ میزنم ...بـ..وسـ..ـه ی ارومی روی سرمای وجود قبرش میزنم چقدر سرده ....-ارشام بازم اومدی اینجا؟برگشتم طرفش و با چشمای به خون نشستم نگاهش کردم ...-پاشو بریسم داداش سرما میخوری به خدا بارانم راضی نیست این کارارو بکنی..:اون راضیه من عذاب بکشم نه؟ اون اون مهربونه ماهیار الان میاد برمیگرده منتظرشم تو برو منم باهاش میام.دیگه نتونستم خودمو نگه دارمو هق هقم اوج گرفت...ماهیار اومد سمتمو منو کشید تو اغوشش و با گریه گفت:-نکن داداشم نکن عزیزم..به خدا اون دیگه رفته برنمیگرده اینطوری عذابش میدی ..:اونم داره عذابم میده هه! عذابم میده تاوان چیرو میدم ...رو به اسمون داد کشیدم:تاوان برگشتم به سمت تو اره؟ماهیار سرمو گرفتو چسبوند به سینشو با گریه گفت:-کفر نگو داداش به خدا همش یه امتحانه تحمل کن...اونروز تو اتاقم...-این شمایین که از پس امتحانای خدا بر نمیاین و ازش رد میشین و بعد میگین دنیا بهتون سخت گرفته....باران اینم امتحانه اره؟برای اخرین بار از اعماق قلبم اسمشو صدا زدم:باران...و بعد دیگه هیچی نفهمیدم...
    ♫♫♫بزن بارون، ببار آرومبه روی پلکای خستمبزن بارون تو میدونی هنوزم یاد اون هستمبا اینکه رفـــت و پژمردمهزار بار از غمش مردمولی بازم دوسش دارمفکرش تنها نمی ذارمبزن بارون، ببار آرومبه روی پلکای خستم♫♫♫دارم هرشب میام از خونه بیرونهوای خونه سنگینهمن هر شعری که این روزا نوشتماز تو غمگینمبازم با گریه خوابم برد ،بازم خواب تورو دیدمدوبارهچقد غمگینم و تنهامچقد میخوام که باز بارون بباره
    میدونم ناراحت کننده بود این پست ولی خوب اینه دیگه حرفی ندارم ...داستان تموم نشده ادامه داره ....منتظر جلد دوم رمان باشین....تمام شد...با جلد دومش میام اما متفاوت از دستش ندین...و خیلی ممنوناز گیسو ,یاشار,دریا,ببار بارون و اون یکی دوستای گلم که تو این رمان همراهیم کردن....
    ((پایان همه چیز خوش است اگر دیدی خوش نشده بدان اخرش نشده))​
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    *گیسو*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    717
    امتیاز واکنش
    1,592
    امتیاز
    391
    خسته نباشی نفس.. بی صبرانه منتظر جلد ۲ هستم :61:
     

    M.N.OO

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/15
    ارسالی ها
    161
    امتیاز واکنش
    2,202
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    المان-هانوفر
    ممنون عزیزم لطف داری مرسی که با نقدات به بهتر شدن رمانم کمک کردی
     

    YASHAR

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/25
    ارسالی ها
    3,403
    امتیاز واکنش
    11,795
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    تهران
    144619095596511.jpg

     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا