از زبان و با اجازه نویسنده :
آبان برای فرار از خاطرات تلخ گذشته سرش رو به کار گرم می کنه، فارغ از اینکه با شروع ماجراهای جدیدی توی زندگیش تموم سعیش برای فراموش کردن گذشته ناکام می مونه.
مقدمه:
ماه دوم پاییزم! خیال می کردم آذر که بیاد و بره و زمستون تموم بشه، بهار می یاد! اما خیلی از این آذرا و زمستونا اومدن و رفتن و پشتش بهاری نبود! واسه من دیگه بهار نمی شه! همون قدر که سعی کنم تو پاییز بمونم و سرمازده ی زمستون نشم کافیه!
جلد:
آبان برای فرار از خاطرات تلخ گذشته سرش رو به کار گرم می کنه، فارغ از اینکه با شروع ماجراهای جدیدی توی زندگیش تموم سعیش برای فراموش کردن گذشته ناکام می مونه.
مقدمه:
ماه دوم پاییزم! خیال می کردم آذر که بیاد و بره و زمستون تموم بشه، بهار می یاد! اما خیلی از این آذرا و زمستونا اومدن و رفتن و پشتش بهاری نبود! واسه من دیگه بهار نمی شه! همون قدر که سعی کنم تو پاییز بمونم و سرمازده ی زمستون نشم کافیه!
جلد: