فصل دوم
باصدای الارم گوشیم از خواب پریدم.....هنوز خوابم میومد بالشو توبغلم گرفتم و محکم یه مشت زدم توش و دوباره سرمو قایم کردم توبالش......ساعت 6عصربود.....چه خبرته 6ساعته خوابیدی هنوز خوابت میاد.....لب تاپ و باز کردم و وارد برنامه شدم.......همه آف بودن....چه عجب!!!!!!.......وارد روم شدم......خلوت بود......
من:سلام...
-شایان: سلام پرنسس....
-ستاره:سلام آجی......
-ارش:علیک سلام......
من:چرا روم خلوته.....پس بکس کجان؟
-شایان:اگه تو دیدیشون سلام مارو هم برسون......
من:اکی بامزه......
-ستاره:پرنسس؟
-من:بله
-ستاره: ازدلبروناز خبر نداری؟؟؟؟
-من: نه فک کنم خواب زمستونی رفتن.....
-ارش: امتحانتو خوب دادی؟؟؟؟
من:خداروشکر آره......
-ارش: خداروشکر....
-من: بکس اگه بخواین یه پسره پرووو و خودخواه و تنبیه کنین چیکار میکنین؟؟؟؟
-ارش: اگه ماشین داشت 4چرخشو پنچرمیکردم....
-من: اوووووو چه خبره....
-ارش: دیگه من اینجوری تلافی میکنم.....
من: مرسی... خب بعدی....
-ستاره: نمیدونم.....
-شایان: من ممکنه باهاش درگیر شم......
-مغرور: بهتره باهاش کاری نداشته باشی.......
من: دو کلمه بشنویم از مادر عروس....خواب تشریف داشتین؟؟؟؟
-مغرور: به تو چه...... نظر خواستی نظر دادم.......
من: ازتو یکی نظر نخواستم......
-مغرور: منم جزو این بکسم.....فقط خواستم کمک کرده باشم....باهاش کاری نداشته باشی بهتره....
من:اونوقت میشه بفرمایید چرا؟؟؟
-مغرور: چون صد برابرشو سره خودت درمیاره...با غروره پسرا هیچوقت بازی نکن....
من:جدی!!!!!!...پس بمونم عینه چغندر نگاش کنم که هرچی دوست داره بگه و انجام بده......
-مغرور: اره.......
من:جزو محالاته.....
-مغرور: به ضرره خودته.....
من:تو نمیخواد ضررو منفعته منو مشخص کنی....خودم میدونم باید چیکار کنم....
-مغرور: پس اگه میدونی چرا نظر میخوای؟؟؟...
من:به خودم مربوطه......
-مغرور: جالبه.....
-ستاره: چی جالبه؟؟؟؟
-مغرور: طرزه فکره دخترای امروزی.....
من: مشکل از خودتونه....کاری به کاره دخترا نداشته باشید که اونا مرض ندارن به فکره تلافی باشن.....
-مغرور:خودتون باعث میشید که جوره دیگه باهاتون رفتار کنیم......
-شایان:لایک مغرور...
-ارش:حرفتو طلا بگیر نصب کنیم تو میدون ازادی.......
لعنتی....اگه جلوم بود لب تاپ وتو سرش خورد میکردم......
من: ستاره لال نشو حرف بزن...
-مغرور:کم اوردین...دیدید حق با حرفه منه....
من: نخیر....معمولا من دربرابر ابلهان خاموشم چون بحث کردن باهاشون به هیچ جا نمیرسه....
-ستاره: نمیدونم اگه دخترا نبودن پسرای الافی که اینجا پلاسن چیکارمیخواستن بکنن.....
-مغرور: نه اینکه الان شما خیلی الاف نیستید...شما دخترا که از ما الافترید....
باصدای الارم گوشیم از خواب پریدم.....هنوز خوابم میومد بالشو توبغلم گرفتم و محکم یه مشت زدم توش و دوباره سرمو قایم کردم توبالش......ساعت 6عصربود.....چه خبرته 6ساعته خوابیدی هنوز خوابت میاد.....لب تاپ و باز کردم و وارد برنامه شدم.......همه آف بودن....چه عجب!!!!!!.......وارد روم شدم......خلوت بود......
من:سلام...
-شایان: سلام پرنسس....
-ستاره:سلام آجی......
-ارش:علیک سلام......
من:چرا روم خلوته.....پس بکس کجان؟
-شایان:اگه تو دیدیشون سلام مارو هم برسون......
من:اکی بامزه......
-ستاره:پرنسس؟
-من:بله
-ستاره: ازدلبروناز خبر نداری؟؟؟؟
-من: نه فک کنم خواب زمستونی رفتن.....
-ارش: امتحانتو خوب دادی؟؟؟؟
من:خداروشکر آره......
-ارش: خداروشکر....
-من: بکس اگه بخواین یه پسره پرووو و خودخواه و تنبیه کنین چیکار میکنین؟؟؟؟
-ارش: اگه ماشین داشت 4چرخشو پنچرمیکردم....
-من: اوووووو چه خبره....
-ارش: دیگه من اینجوری تلافی میکنم.....
من: مرسی... خب بعدی....
-ستاره: نمیدونم.....
-شایان: من ممکنه باهاش درگیر شم......
-مغرور: بهتره باهاش کاری نداشته باشی.......
من: دو کلمه بشنویم از مادر عروس....خواب تشریف داشتین؟؟؟؟
-مغرور: به تو چه...... نظر خواستی نظر دادم.......
من: ازتو یکی نظر نخواستم......
-مغرور: منم جزو این بکسم.....فقط خواستم کمک کرده باشم....باهاش کاری نداشته باشی بهتره....
من:اونوقت میشه بفرمایید چرا؟؟؟
-مغرور: چون صد برابرشو سره خودت درمیاره...با غروره پسرا هیچوقت بازی نکن....
من:جدی!!!!!!...پس بمونم عینه چغندر نگاش کنم که هرچی دوست داره بگه و انجام بده......
-مغرور: اره.......
من:جزو محالاته.....
-مغرور: به ضرره خودته.....
من:تو نمیخواد ضررو منفعته منو مشخص کنی....خودم میدونم باید چیکار کنم....
-مغرور: پس اگه میدونی چرا نظر میخوای؟؟؟...
من:به خودم مربوطه......
-مغرور: جالبه.....
-ستاره: چی جالبه؟؟؟؟
-مغرور: طرزه فکره دخترای امروزی.....
من: مشکل از خودتونه....کاری به کاره دخترا نداشته باشید که اونا مرض ندارن به فکره تلافی باشن.....
-مغرور:خودتون باعث میشید که جوره دیگه باهاتون رفتار کنیم......
-شایان:لایک مغرور...
-ارش:حرفتو طلا بگیر نصب کنیم تو میدون ازادی.......
لعنتی....اگه جلوم بود لب تاپ وتو سرش خورد میکردم......
من: ستاره لال نشو حرف بزن...
-مغرور:کم اوردین...دیدید حق با حرفه منه....
من: نخیر....معمولا من دربرابر ابلهان خاموشم چون بحث کردن باهاشون به هیچ جا نمیرسه....
-ستاره: نمیدونم اگه دخترا نبودن پسرای الافی که اینجا پلاسن چیکارمیخواستن بکنن.....
-مغرور: نه اینکه الان شما خیلی الاف نیستید...شما دخترا که از ما الافترید....